آنتی ماسون & صهیون
در مراسم اعطاي مدال هاي مسابقه تنيس زنان در المپيک 2012 لندن که سرنا ویلیامز آمریکایی قهرمان شد، در اتفاقی نادر پرچم امريکا هنگام پخش سرود ملی این کشور از جای خود کنده شد و سقوط کرد! اين صحنه باعث خنده تماشاچيان شد.










در حالی که طی روزهای اخیر، منابع غربی از نزدیک بودن حمله به ایران خبر می دهند ،یک روزنامه آمریکایی به نقل از منابعش، این اخبار را رد کرد.

به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب» ؛ روزنامه آمریکایی «نیویورک تایمز» به نقل از منابع آگاه نوشته است که واشنگتن اطمینان خاطر دارد که اسرائیل برنامه‌‌ای برای حمله‌ای فوری به ایران ندارد.

این روزنامه تصریح کرده است که محافل سیاسی آمریکا بر این باورند که حمله‌ی نظامی احتمالی علیه ایران تا سال آینده رخ نخواهد داد.

این درحالی است که مقامات آمریکایی و اسرائیل به صورت روزانه ایران را تهدید به حمله نظامی کرده و می گویند: گزینه حمله نظامی روی میز است.

پیش از این، رییس سابق موساد با طرح این ادعا که "تل آویو" تمایلی به جنگ در زمستان ندارد، پیش بینی کرده بود: اسرائیل تا 12 هقته دیگر به ایران حمله می کند.  



(بسم الله الرحمن الرحیم)

از این که باز رجوع شد به نمادگرایی ، ناچاریم و ظاهر و باطن گویای مطلبه!
اصراری در صحت نمادها نیست . صحبت بر سر اشاعه ی فرهنگ هاست.

چند سال دیگه می تونیم ما هم عقایدمون رو به این وسعت تبلیغ کنیم؟!

چند ماه پیش در مورد المپیک لندن مطلبی در سایت قرار دادیم با عنوان “المپیک لندن یا المپیک شیطان” که توضیحاتی در مورد المپیک ۲۰۱۲ لندن بود حال میخواهیم مراسم افتتاحیه المپیک لندن را بررسی کنیم

استادیومی که در آن مراسم (یا مناسک!!!) اجرا شد

خورشید پرستی :

درخت زندگی :

عروسکی با چوب جادوگری! :

 همچنین به صلیب های برعکس داخل تماشاگران دقت کنید:

به نورافشانی در قسمت راس شبه هرم ها نگاه کنید این در واقع همان نماد چشم جهان بین است:

و چند تصویر دیگر از این مراسم:

و در آخر تحلیلی قابل تامل از استاد رائفی پور در مورد مسابقات المپیک

بسم الله الرحمن الرحیم

در روز چهارشنبه چهاردهم تیر ۱۳۹۱ پستی را در وبلاگ شخصی ام به احتمال وقوع حادثه ای شبیه به  ۱۱ سپتامبر در المپیک لندن  اختصاص دادم لیکن آن را ثبت موقت نمودم:

آیا المپیک لندن راه رهایی غرب از چالش های پیش رو است..

اما پس از مشورت با برخی از صاحب نظران  و پس از آنکه از شکل گیری جریانی در شبکه های اجتماعی با عنوان افشاگری در باره این موضوع اطلاع و اطمینان یافتم تصمیم به انتشار تحلیل خود نمودم لذا   آنچه از دریچه این مطلب به دنبال بیان آن هستم تحلیلی است سیاسی بر احتمال و امکان وقوع فتنه ای دیگر از سوی صهیونیزم جهانی:

از سال ۲۰۰۵ تلاش های مشکوک و در عین حال پرواضحی در رسانه های غربی و صهیونیستی با محوریت  ضدیت با “محور مقاومت” شکل گرفت که راس آن و هدف غایی و نهایی آن جمهوری اسلامی بود و تمام فتنه ها به ایران ختم می شد، سران صهیونیسم جهانی همچون “موشه یعلون” رسما اعلام می کردند مراد ما از جنگ با حزب الله لبنان “۳۳ روزه در سال ۲۰۰۶ ” فتح اولین و مهمترین سنگر ایران است.

اما آنچه در این جستار به دنبال توضیح آن هستیم بحثی دیگر است و آن ارتباط انگلیس و علی الخصوص لندن به عنوان بهانه ای برای حمله مجدد به محور مقاومت(ایران،سوریه ،حزب الله).

اولین اخبار در این زمینه مانوری بود که در سال ۲۰۰۳  با همکاری اورژانس لندن  و کادر متروی این شهر برای مقابله با حملات شیمیایی،میکروبی و بیولوژیک با عنوان عملیات “اوسیریس” انجام شد.

در این که اوسیریس خدای مرگ !!! مصریان و کابلیست  های صهیونیست می باشد ، شکی نیست لیکن ارتباطش با متروی پایتخت یک کشور اروپایی است که ماجرا را پیچیده و در خور توجه می نماید.

براستی هدف از برگزاری چنین مانوری آن هم با چنین اسمی که هیچ ربطی نمی تواند به به یک کشور غربی داشته باشد چیست؟

در بمب گزاری های موسوم به ۷/۷ انگلیس ، دو لت بلر بهانه ای برای ادامه حضور در عراق یافت، و در آن برهه انجام چنین مانوری در این راستا و با همان هدف تحلیل شد.

 پس از سال ۲۰۰۶ و شکست در جنگ ۳۳ روزه و پس از آن ، شکست  از حماس در غزه و به تعویق افتادن طرح خاورمیانه بزرگ آرام آرام پرده ها از نیات پلید صهیونیزم جهانی کنار رفت و بررسی ها نشان می داد که آنها به دنبال ۱۱ سپتامبر دیگری برای توجیه اعمال پلیدشان هستند.

این حادثه باید چندین ویژگی داشته باشد:

۱-      حادثه ای بزرگ و  در خور توجه باشد تا تمام توجهات جهانی را جلب  خود کند.(مانند ۱۱ سپتامبر)

۲-      به گونه ای باشد تا تمام مردم دنیا خود را در غم آن حادثه شریک بدانند(در ساختمان برج های تجارت جهانی از تمام دنیا حضور داشتند به استثنای یهودیان که از دو روز قبل به مرخصی رفته بودند)

۳-      فرد یا گروهی به عنوان متهم معرفی گردد تا بتوان با آنان برخورد کرد و از جو احساسی بدست آمده سو استفاده نمود(طالبان ، افغانستان و در مجموع مسلمانان در جریان ۱۱ سپتامبر).

۴-      شکل گیری اجماع جهانی برای حل این مشکل جهانی.

فراموش نشود که جو اسلام هراسی در دهه ۹۰ میلادی در سینمای هالیوود و به تبع آن غرب کاملا محسوس بود و پس از چند سال در حادثه ۱۱ سپتامبر خود را نشان داد.

در  اتفاق پیش رو نیز دقیقا تمام فاکتور های مذکور وجود دارد و فقط جای متغییر ها عوض شده اند.

شواهد نشان می دهند باید منتظر:

۱-      حادثه ای در انگلیس و علی الخصوص لندن باشیم.

۲-      این حادثه یکی از رئوس محور مقاومت را متهم می کند.

۳-      این حادثه جهانی باشد و تمام مردم دنیا را درگیر خود کند.

۴-      بتوان به بهانه آن حادثه  طومار مقاومت در منطقه را پیچید.

۵-      این حادثه در راستای جو ایران هراسی (و دوستان ایران مانند حزب الله یا سوریه) باشد که حدود ۶ سالی است  در رسانه های غربی دنبال می شود.

 بررسی ها نشان می دهد با توجه به شواهد و تنگنای سیاسی،اعتقادی ، واقتصادی  جدی پیش روی غرب احتمال وقوع چنین حادثه ای در المپیک لندن وجود دارد چرا که تمام فاکتور ها موجود هستند و غرب نیز شدیدا به چنین بهانه ای نیازمند است.

بد نیست چند خبر را با هم مرور کنیم و سپس آن را تحلیل نماییم:

۱-برگزاری مانور مقابله با حملات شیمیایی و بیولوژیک در متروی لندن در سال ۲۰۰۳

لینک خبر بی بی سی

۲- گاردین : محل پارک المپیک بر مکانی واقع شده است که قبلا راکتور های اتمی در آنجا قرار داشته است.

لینک خبر گاردین

۳- دیلی میل : نبرد آرماگدون در لندن، چگونه تروریست ها می توانند یک بمب اتمی را به بازی های المپیک ۲۰۱۲ برسانند:

لینک خبر

 ۴: جان ساورز رئیس MI6  انگلیس : اگر اقدام نکرده بودیم ایران در سال ۲۰۰۸ به بمب اتمی رسیده بود!!!

لینک خبر : تابناک به نقل از روزنامه انگلیسی دیلی تلگراف:

۵: رئیس مجلس اتحادیه اروپا امروز نسبت به وقوع انفجار در قاره سبز “اروپا” هشدار داد

۶-      روزنامه ساندی تایمز انگلیس با اشاره به ورود عوامل موساد طی روزهای اخیر به برخی کشورهای اروپایی، ادعا کرد: ماموریت عوامل موساد خنثی کردن طرح عوامل وابسته به ایران برای حمله به گردشگران اسرائیلی است.

لینک خبر :

۷-      جهاد مقدسی ، سخنگوی وزارت خارجه سوریه : سلاح‌های شیمیایی و بیولوژیکی سوریه هیچ گاه به دست مخالفان نیافتاده اما ما بارها نسبت به احتمال اینکه سلاح‌های شیمیایی و یا بیولوژیکی در اختیار مخالفان قرار بگیرد تا به وسیله آن دولت سوریه در محافل بین‌المللی متهم به استفاده از آنها شود، هشدار داده‌ایم.

۸-      رئیس جمهور آمریکا در واکنش به سخنان روز گذشته سخنگوی وزارت خارجه سوریه، به “بشار اسد” هشدار داد که در استفاده از تسلیحات شیمایی دچار اشتباه نشود.

لینک خبر:

۹-      وزارت خارجه سوریه : محور ضد سوری درصدد ترویج شعار دروغ سلاحهای شیمیایی علیه سوریه است

لینک خبر :

۱۰-   پایگاه اطلاع‌رسانی صهیونیستی دبکا در خبری ادعا کرد که ارتش‌های اردن ، اسرائیل و آمریکا به حالت آماده‌باش درآمده‌اند تا مانع انتقال سلاح‌های شیمیایی سوریه به حزب‌الله لبنان شوند.

لینک خبر:

۱۱-   دور جدید عملیات روانی اسرائیل علیه ایران و حزب الله لبنان : به طوریکه چند روز قبل در پی انفجار بمب در اتوبوس حامل اتباع این رژیم در بلغارستان بلافاصله نخست وزیررژیم صهیونیستی بدون ارائه مدرکی انگشت اتهام را به سوی ایران و حزب الله لبنان نشانه رفت.

لینک خبر:

۱۲-   اشپیگل: مقامات آلمانی از قبل درباره حمله تروریستی در المپیک مونیخ اطلاعات داشته اند اما هشدارها در این مورد را نادیده گرفته‌اند.

لینک خبر:

۱۳-   رئیس کمیته بین المللی المپیک، ژاک روگ، بار دیگر با پیشنهاد یک دقیقه سکوت برای اسراییلی هایی که در المپیک ۱۹۷۲ مونیخ کشته شدند موافقت نکرد.

لینک خبر:

۱۴-   تامی ویتور سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید : اوباما حامی طرح یک دقیقه سکوت در افتتاحیه بازی های المپیک برای بزرگ داشت ۱۱ قربانی صهیونیست المپیک مونیخ است.

لینک خبر : همان

۱۵-   دویچوله فارسی:  نگرانی اسرائیل از حمله تروریست های ایران به بازی های المپیک

لینک خبر :

۱۶-   گوردون داف، کارشد ارشد مسایل نظامی در مقاله‌ای که در وب‌سایت پرس تی‌وی نوشت، خاطرنشان کرد: “اسرائیل احتمالا تلاش می‌کند تا با حمله به نیروهای امریکا در منطقه خلیج فارس یا حمله به یکی از کشورهای اروپایی عضو ناتو در مسابقات المپیک، تهاجم به ایران را تسریع بخشد… اطلاعات به شدت موثقی وجود دارد که موید برنامه ریزی برای ترتیب دادن حمله‌ای به مسابقات المپیک است.”

لینک خبر:

۱۷-   احتمال انجام عملیات تروریستی در المپیک: رئیس کمیته ملی المپیک انگلستان در مصاحبه ای اعلام کرده اند که ما نمی توانیم بطور صد در صد اتفاقات احتمالی را سازمان دهی کنیم فقط می توانیم آنها را به حداقل برسانیم.

لینک خبر :

۱۸-   تروریسم هسته‌ای؛ این بار با رمز «بازی‌های المپیک» در ایران: نخستین بار جرج بوش، رئیس جمهور سابق آمریکا با اسم رمز» بازی‌های المپیک« شروع این حمله را کلید زد و خلف او، باراک اوباما از نخستین روزهای فعالیت خود به عنوان رئیس جمهور، فرمان محرمانه‌ای برای افزایش حملات پیچیده علیه سیستم‌های رایانه‌ای هدایتگر برنامه هسته‌ای ایران صادر کرد.

لینک خبر:

 ۱۹-   حملات تروریستی، تهدیدی برای بازی های المپیک ۲۰۱۲ لندن : بلند پایه ترین مقام اطلاعاتی انگلیس بصراحت اعلام کرد، نیروهای امنیتی این کشور نمی توانند امنیت بازی های المپیک لندن را تضمین کنند.

لینک خبر جام جم به نقل از  دویچوله :

۲۰-   روز نامه هارتص اسرائیل : سپاه قدس ایران به دنبال نا آرامی در المپیک است: بنابر گزارش ساندی تایمز، نیروی سپاه قدس ایران برخی از مسلمانان سفید پوست اروپایی را به خدمت گرفته است. از دیگر سو، پلیس نیویورک نیز طی گزارشی اعلام کرد که سپاه ایران به دنبال ایجاد ناآرامی است

لینک خبر جام نیوز به نقل از هارتص:

۲۱-   المپیک لندن و بیشترین تدابیر امنیتی بعد از جنگ جهانی : تدابیر امنیتی و همکاری‌های بین‌المللی برای مقابله با هرگونه خطر حمله‌ تروریستی در مسابقات المپیک لندن افزایش یافته است. با این‌ همه، ‘جی ۴اس’ علی‌رغم تعهد خود نتوانسه پرسنل لازم امنیتی را استخدام کند و آموزش دهد.

لینک خبر:

۲۲-   راشا تودی: دولت انگلیس یک ناقض حقوق‌بشر را مسئول تامین امنیت المپیک کرد

لینک خبر به نقل از فارس :

۲۳-   فیلیپ هاموند وزیر دفاع انگلیس : شرکت پیمانکار امنیتی بازی های المپیک  اعلام کرد ه است از عهده این کار بر نمی آید.لذا سه هزار و چهار صد نیروی ذخیره ارتش برای تامین امنیت بازی ها به کار گرفته شده اند و هزار و دویست نفر دیگر نیز به حال آماده باش در می آیند تا در صورت لزوم از آنها استفاده شود.

لینک خبر :

۲۴-   بنیاد راکفلر در سال ۲۰۱۰ در رساله آینده پژوهی برای  تکنولوژی و توسعه بین المللی ص ۳۴ : عواقب حمله به المپیک لندن ۲۰۱۲  غیر قابل جبران است، بمب گزاری برای کشتن ۱۳۰۰۰ نفر انسان!!!

لینک سایت بنیاد راکفلر:

۲۵-   همزمانی افتتاحیه بازی  ها با روز مقدس یهودیانو احتمال بنای  معبد سوم“yome Tisha”

لینک خبر:

۲۶-    خبرگزاری مهر به نقل از سان دی نیوز: یک کارگر عمرانی موفق شد بمبی تقلبی را وارد “المپیک پارک” لندن کند تا حفره های امنیتی را به رخ پلیس بکشاند  ، این موضوع بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های بریتانیایی به همراه داشته است.

لینک خبر :

۲۷-   روزنامه ساندی تایمز، آژانس‌های اطلاعاتی انگلیس و آمریکا مدعی برنامه ریزی القاعده برای حمله تروریستی علیه خطوط هوایی آمریکا به المپیک لندن شدند.

لینک خبر:

همانطور که مشاهده فرمودید جنجال و پرو پاگاندای تبلیغاتی وسیعی به وقوع حملات تروریستی به بازی های المپیک لندن اشاره دارد و در  واقع هدف از آن آماده سازی ذهنی جهانیان ، پیش از وقوع یک تراژدی است، و آنچه در این میان مهم می نماید انگشت اتهامی است که به سمت محور مقاومت (ایران،سوریه و حزب الله) نشانه رفته است.

در هر حال آنچه خواندید فقط بررسی خبر ها در این حوزه بود و این تبلیغات وسیع  از بازی های کامپیوتری گرفته (بازی کال آو دیوتی که به حمله بیولوژیک به لندن اشاره دارد) تا فیلم های سینمایی و سریال ها و… حکایت از فتنه ای دیگر دارد.

اینکه یک بمب حاوی مواد شیمیایی در مترو لندن  منفجر شود و رزمندگان حزب الله متهم شوند که آن را از سوریه  تهییه نموده اند  و به بهانه آن به سوریه حمله گسترده شود یکی از سناریو هایی می تواند باشد که شیاطین  صهیونیست آن را طرح ریزی کرده اند.

در اینکه  امنیت اسرائیل پس از بیداری اسلامی شدیدا در معرض خطر قرار گرفته شکی نیست و تجربه نیز نشان داده است اگر صهیونیست ها نتوانند امنیت خود  را حفظ کنند دشمنان خود (کشورهای اسلامی) را به جان هم می اندازند (جنگ عراق با ایران).

لذا پروژه جنگ کشور های عربی با همراهی ترکیه و ناتو با سوریه و حزب الله  دور از ذهن نیست ، بلکه فقط یک بهانه برای همراهی جهانی می خواهد بهانه ای شبیه به ۱۱ سپتامبر.

در هر حال اگر فتنه ای دیگر همچون حادثه سپتامبر رخ دهد ویا  حتی اتفاق نیافتند تجربه نشان داده است همواره بازی های ورزشی در سطح جهانی به جهت اینکه توجهات جهانی معطوف به آن است فرصتی مناسب برای شیطنت و پیشبرد اهداف شوم آنها است.

البته نباید فراموش کرد که مردم امروز بسیار هوشیارند و از حوادثی همچون ۱۱ سپتامبر درس گرفته  ،  و به این سادگی هر پروپاگاندای خبری را نمی پذیرند. و دیگر اینکه محور شرارت (بخوانید صهیونیزم جهانی) در بدترین شرایط خود به سر می برد و درگیر ده ها مشکل جدی اعم از اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است.(تا امروز در اسرائیل در چند روز اخیر هفت نفر اقدام به خود سوزی کرده اند). مسائلی از این دست نیز احتمال وقوع چنین اتفاقی را کمرنگ می کند.

هرچند واضح و مبرهن است که هر جنگی در منطقه که یک سر آن اسرائیل باشد ، این رژیم جعلی را به نابودی کامل خواهد کشاند  و فرصتی به کشور های محور مقاومت خواهد داد تا شر این جرثومه فساد را از زمین پاک کنند و کار این غده سرطانی را یکسره نمایند . لذا قطعا اسرائیل به دنبال طرحی است تا دیگر کشور ها را به جان سوریه یا ایران بیاندازد و این مسئله نیازمند به یک بهانه است و جریان المپیک می تواند چنین فرصتی را برای اسرائیل فراهم کند. و یا اینکه زمانی که حواس ها سرگرم المپیک است حمله ای را طرح ریزی نمایند.(حمله به ناو” یو اس اس لیبرتی” امریکا توسط اسرائیل و در گیر کردن امریکا با مصر)  دقت کنید!!!

نا گفته نماند  پذیرش چنین ماجرایی از سوی کشورهایی همچون روسیه و چین که در جریان افغانستان ،عراق و لیبی سرشان بی کلاه ماند تقریبا بعید است و چه بسا اقدام نسنجیده صهیونیست ها منطقه را وارد جنگی تمام عیار  نماید.

البته شک نکنید بنا بر اراده الهی  محور مقاومت بر نوارپیروزی های مکرر قرار گرفته و هر اقدام صهیونیزم جهانی در نهایت به نفع جبهه اسلام تمام شده است:

۱-جنگ افغانستان= سقوط طالبان از قدرت و حفظ امنیت مرز های شرقی جمهوری اسلامی

۲- جنگ عراق= بوجود آمدن حکومت شیعی در عراق و حذف دشمن دیرینه ایران (حزب بعث از معادلات عراق) و حفظ امنیت مرزهای غربی ایران

۳- جنگ سی سه روزه=  شکست هیمنه اسرائیل

۴- جنگ بیست و دو روزه =کشیده شدن نبرد به داخل مرزهای رژیم صهیونیستی  و دمیده شدن روحیه مقاومت در میان اهل سنت.

۵- الله اعلم…

آنچه خواندید صرفا یک تحلیل سیاسی بود و عاقلانه این است که نقشه سوخته و لو رفته ضمانت اجرایی ندارد.

به امید ظهور مولی و سرورمان حضرت حجت (عج) که صد البته نزدیک است



«جان دی راکفلر» به کمک ثروت نفتی خود «اکیتیل تراست» را که بانک ها و شرکت های بزرگی را درسال های دهه ۱۹۲۰ جذب خود ساخته بود، به تصرف خود درآورد، درحالی که بحران اقتصادی سال ۱۹۲۹ به وی کمک کرد تا قدرت خود را استحکام بیشتری بخشد.

 

 

اربابان قدرت درعصر جهانی سازی چگونه پولدارتر می شوند؟
سایه اختاپوس بر سر بازارهای مالی دنیا

 

مژگان نژند
اشاره
در کشورهای غربی، بانک های مرکزی از «مرکزی» بودن جز نامی بر خود ندارند، چرا که نهادهایی خصوصی اند که سودجویی قوه محرکه آنها را تشکیل می دهد، و هدف خود را بر سپردن زمام اقتصاد جهان در دست معدود افراد متمکن متمرکز ساخته اند. در واقع، می توان گفت که بانک ها ابزار بی سابقه ظلم و از جمله «سلاح های کشتار جمعی»اند که مردم این خطه برای زندگی بهتر چاره ای جز رهایی از آنها نخواهند یافت. حقیقت این است که، برده داری نوین که کارتل بانک های خصوصی هماهنگ کننده آن به شمار می آید، کاملا در جریان است. با این حال، کافی است به آن «نه» گفته شود تا همه چیز متوقف گردد و سرنوشت در دست مردمان قرار گیرد.

در جهان غرب، جدایی قدرت ها اگرچه امری اساسی به شمار می آید و بر آن تاکید شده است، اما بیشتر جنبه تئوری دارد، چرا که در عمل طبقه حاکم تمامی اشکال قدرت را از آن خود ساخته است. اعضای این طبقه را در قلب حکومت، شرکت های بزرگ، بانک ها، ارتش و… تشکیل داده، روابطی چندان نزدیک با یکدیگر برقرار ساخته اند که هر یک در طیف نفوذ و قدرت خود می تواند تصمیمات لازم را در جهت منافع این طبقه اتخاذ کند.

می توان گفت که دنیای کوچک ثروت های بزرگ پیوسته و در هر زمان وجود داشته است، و این اولیگارشی به رغم جهانی سازی خاندان های بزرگی را شامل می گردد. «اشرافیت پول» در شکلی از نظام اقتصادی مشترک بر جهان حکمروایی داشته، کلیه منابع را در راستای ایجاد قدرتی مشترک و حفظ و توسعه یک لیبرالیسم اقتصادی «بی در و پیکر» که در هیچ چارچوب قانونی نمی گنجد، انباشت می کند. و باید گفت که هر جا سخن از اولیگارشی است، سخن از فساد برگزیدگان سیاسی و تابعیت آنها از قدرت مالی نیز به میان است. حال، این قدرت مالی که قدرت سرمایه گذاری است، به چه کار می آید و چه تأثیر مثبتی بر روند توسعه و رشد انسانی دارد؟

«سایمون جانسون»، رئیس سابق اقتصاددانان «صندوق بین المللی پول» می گوید: سرمایه گذاری، آمریکا را به تصرف درآورده و به ورشکستگی کشانده است. «جانسون» بی شک خوب می داند از چه چیز سخن می گوید. وی انحرافات نظام مالی سال های «ریگان» و سپس، سال های حکومت «کلینتون» را متهم می کند که درها را باز گذاردند بی آن که کوچک ترین چارچوب مقرراتی برای این طغیان سرمایه گذاری در نظر بگیرند.

اما، هدف چه بوده است؟ البته، کسب هرچه بیشتر پول! انباشت دلارها به منظور کسب قدرت در آمریکا و در جهان. این انحرافات طی سال های اخیر شدت بیشتری نیز یافته است، به ویژه در اروپا که ایدئولوژی غالب در آن یک ایدئولوژی فوق لیبرال است که بر ترویج جریان های مالی به هر وسیله ممکن و تحمیل اصول «اخلاق» خود بر همگان، تاکید دارد. و این ایدئولوژی هر روز کشورهای بیشتری را مجذوب خود می سازد، چرا که قوه محرکه ای بسیار قدرتمند دارد، و آن نیز «افسون پول» است.

در آغاز، بانک ها به کار ایجاد ارتباط مالی میان دولت و شهروندان می آمدند. دولت قوانین را تعیین می کرد و بانک ها به اموری که بدان موظف بودند، یعنی نگهداری پول و اعطای وام، می پرداختند. در آمریکا، بانک ها در سال ۱۹۱۳ استقلال یافتند. بدین گونه، «بانک مرکزی آمریکا» به کارتلی از بانک های خصوصی مبدل گردید که ماموریت آن اعتبار بخشیدن به اقتصاد آمریکا بود. این کارتل چندان تلاش کرد تا سرانجام به آزادی عمل مد نظر خود دست یافت و زمام امور کشور را به دست گرفت. چرا که، آن که پول را در جیب دارد، قدرت را نیز صاحب است. بنابراین، پول دیگر در صندوق های دولت موجود نیست، و اگر چنین است در اختیار شهروندان نیز قرار ندارد. بدین سان، توانایی چاپ پول و تعیین نرخ بهره وام ها به سرمایه گذارانی واگذار گردید که کسب هرچه بیشتر منافع به هیچ روی وجدان آنان را آزرده نمی ساخت. اما، این شکل مال اندوزی نیز زمان مناسب را می طلبد. سرمایه گذاری برای شکوفا شدن باید که وام بدهد، چرا که از نرخ بهره خود تجدید حیات می کند. اما، چه هنگام دولت ها بیش از هر زمان به پول کلان نیازمندند؟ البته، به هنگام جنگ! جست و جوی سرمایه لازم به منظور تحقق رویای تصرف دیگر کشورها پیوسته معضل سران آمریکا و دیگر قدرت های غربی را تشکیل می داده است. بنابراین، آیا می توان گفت که عطش «بهره پول» بر جریان مرگبار تاریخ تاثیرگذار بوده است؟

نگاهی به روند رشد سرمایه گذاری، علت اهمیت یافتن آن به زیان اقتصاد واقعی را به ما نشان می دهد. منافع مالی از آن تعدادی محدود از اربابان قدرتمند و متنفذ است که صندوق های شان چندان پر می گردد که قادرند سرمایه لازم برای مبارزات تبلیغاتی یک سیاستمدار را تامین کرده، در عوض انتظار دریافت امتیازاتی بی شمار پس از قدرت یافتن وی داشته باشند. علاوه بر این، صاحبان پول به واسطه همین قدرت مالی ، اقتصاد کشورها را نیز در کنترل خود دارند. آنها سهام پررونق ترین شرکت ها را از آن خود ساخته، و بدین سان کنترل این شرکت های بزرگ را به دست گرفته اند. حال، چه کسانی بر کرسی شوراهای مدیریت چند ملیتی ها تکیه می زنند؟ همان اربابان سرمایه دار مقتدر و پرنفوذ! همان طبقه حاکم، که میلیون ها و میلیاردها را انباشت و «آب و هوای» سیاست اقتصادی را تعیین می کنند. قدرت آنها بدان حد است که حتی آموزش برگزیدگان سیاسی، مکاتب بزرگ و رسانه ها را نیز تحت کنترل و حق مرگ و زندگی بر گردن ملت ها دارند. هیچ کس قادر به کنترل این اربابان نیست، چرا که از دنیای واقعی بریده و صرفاً چشم به میزان سهام خود دارند، سهامی که ارزش آن به بهای زندگی مردم آسیب دیده و طرد شده نوسان می یابد.

«هشت خاندان» کارتل بانک مرکزی آمریکا
باید گفت که چهار ارباب نظام بانکی آمریکا («بانک آمریکا»، «جی پی مورگان چیس»، «سیتی گروپ» و «ولز فارگو») و شرکای آنان، «دویچه بانک»، «بی ان پی»، «بارکلی» و بسیاری از شخصیت های مالی مهم و پرنفوذ، چهار ارباب قدرتمند نفت را که از «اکسون موبیل»، «رویال داچ شل»، «بی پی آموکو» و «شورون تگزاکو» تشکیل گردیده اند، در اختیار دارند. طبق اظهارات شرکت «۱۰کی» و کمیسیون نرخ گذاری بورس آمریکا، این چهار ارباب بانک در شمار ۱۰ سهامدار عمده عملا تمامی شرکت هایی قرار دارند که ۵۰۰ ثروت بزرگ جهان را تشکیل می دهند. اما، این سهامداران عمده چه کسانی هستند؟ باید گفت که پاسخ این سؤال جزو «محرمانه»هاست! چنانچه بخواهیم دریابیم چه کسانی سهامداران ۲۵ شرکت آمریکایی صاحب سهام بانک ها را تشکیل می دهند، بی شک با بهانه «امنیت ملی» آژانس های تنظیم کننده مقررات بانکی و بنابراین مخالفت آنها رو به رو خواهیم شد. جالب این که، بسیاری از این سهامداران در اروپا مستقرند.

یکی از پایگاه های ثروت اولیگارشی جهانی که این شرکت های هولدینگ بانکی را در اختیار دارد، «مؤسسه اعتباری آمریکا»ست که در سال ۱۸۵۳ بنیان نهاده شده و اکنون مالک «بانک آمریکا»ست. «والتر راتشیلد» از مدیران این مؤسسه بود و دیگر مدیران را نیز «دانیل دیویسون» از «جی پی مورگان چیس»، «ریچارد تاکر» از «اکسون موبیل»، «دانیل رابرتز» از «سیتی گروپ» و «مارشال شوارتز» از «مورگان استانلی» تشکیل می دادند. «جی دبلیو مک کالیستر»، عضو برجسته صنعت نفت که با آل سعود نیز در ارتباط نزدیک قرار دارد، می گوید اطلاعاتی از بانک های سعودی به دست آورده است که براساس آنها، ۸۰ درصد «بانک فدرال نیویورک» که قدرتمندترین شاخه «بانک مرکزی آمریکا» (فدرال رزرو) به حساب می آید، در اختیار «هشت خاندان» قدرتمند قرار دارد که نیمی از آنها در آمریکا مستقرند. این خاندان ها عبارتند از: «گلدمن ساچز»، «راکفلر»، «لیهمن» و «کوهن لوب» نیویورک، «راتشیلد» پاریس و لندن، «واربرگ» هامبورگ، «لازار» پاریس و «اسرائیل موسی سیف» رم. در واقع، ۱۰ بانک ۱۲ شعبه بانک مرکزی آمریکا را تحت کنترل دارند («ان.ام راتشیلد» لندن، «راتشیلد بانک» برلین، «بانک واربرگ» هامبورگ، «بانک واربرگ» آمستردام، «لیهمنز برادرز» نیویورک، «لازار برادرز» پاریس، «بانک کوهن لوب» نیویورک، «بانک اسرائیل موسی یوسف» رم، «گلدمن ساچز» نیویورک و «بانک جی پی مورگان چیس» نیویورک) و «ویلیام راکفلر»، «پل واربرگ»، «جاکوب شیف» و «جیمز استیلمن» کسانی هستند که بیشترین سهام خصوصی بانک مرکزی آمریکا را به خود اختصاص می دهند.میزان کنترل این خاندان ها بر اقتصاد جهان توصیف ناپذیر است و در شمار «محرمانه»ها قرار دارد.

خاندان «مورگان»
«بانک مرکزی آمریکا» در سال ۱۹۱۳ یعنی همان سال که «جان پیرپونت مورگان»، سرمایه دار بسیار قدرتمند و بانفوذ آمریکایی، چشم از جهان فرو بست و «بنیاد راکفلر» تأسیس گردید، شکل گرفت. خاندان «مورگان» که امپراتوری خود را از بانک ها به بسیاری زمینه های دیگر از جمله برق، فولاد، راه آهن و دریانوردی نیز توسعه بخشیده است، از کنج «وال استریت» گرفته تا اعماق «برود استریت» نیویورک، مقر بسیاری از شرکت های بزرگ آمریکایی از جمله «بانک گلدمن ساچز»، بر همه جا حکمروایی داشت و در عمل نیز، از سال ۱۸۳۸ (سال تأسیس آن در «لندن» توسط «جرج پیبادی»)همانند «بانک مرکزی آمریکا» عمل می کرد. «پیبادی» از شرکای تجاری «راتشیلد»ها و به گفته «یوستیس مالینز» بازرس بانک مرکزی، در واقع مأمور آنها بود که فعالیت های این خاندان را در پس نمای «جی پی مورگان و شرکا» پوشش می داد. اختاپوس مالی «مورگان» خیلی زود بازوهای خود را به سراسر جهان گستراند و سرمایه خود را به تأسیس بسیاری شرکت ها مانند «جنرال موتورز»، «جنرال الکتریک» و «دوپون» اختصاص داد، در حالی که همانند بانک های «راتشیلد» و «بارینگز» لندن جایی برای خود در ساختار بسیاری کشورها نیز می گشود.
بدین سان، از سال ۱۸۹۰ خاندان «مورگان» را در نقش وام دهنده بانک مرکزی مصر، سرمایه گذار راه آهن روسیه، وام دهنده دولت برزیل و سرمایه گذار خدمات دولتی آرژانتین می یابیم. رکود اقتصادی سال ۱۸۹۳ قدرت مالی «مورگان» را باز هم افزایش داد. در این سال، «مورگان» کشور آمریکا را با ارسال ۶۲ میلیون دلار طلای «راتشیلد»ها به بانک مرکزی، از ورشکستگی بانکی نجات بخشید. «مورگان» همچنین با سرمایه گذاری در بخش راه آهن که به سمت غرب کشور در حال گسترش بود، و کنترل آن به نیروی محرکه توسعه آمریکا به غرب مبدل گردید، و سپس به کنترل خاندان های «راتشیلد» و «راکفلر» درآمد. پس از آن نیز، با مشارکت «ادوارد هریمن کوهن لوب» بانکدار، انحصار شرکت راه آهن را به دست گرفت، در حالی که خاندان های بانکی «لیهمن»، «گلدمن ساچز» و «لازار» با هدف کنترل پایگاه صنعتی آمریکا به «راکفلر»ها پیوستند.
در سال ۱۹۰۳، هشت خاندان فوق «تراست بانکداران» را شکل بخشیدند و «بنجامین استرانگ» از همین نهاد به عنوان نخستین مدیرکل «بانک مرکزی نیویورک» منصوب گردید. در واقع، تاسیس بانک مرکزی در سال ۱۹۰۳ به ادغام قدرت «هشت خاندان» که مالک قدرت نظامی و دیپلماتیک دولت آمریکا نیز بودند، انجامید. حالا، اولیگارک ها می توانستند در صورت عدم بازپرداخت وام های بین المللی خود، از تفنگداران دریایی برای بازپس گیری پول بهره گیرند. پس از آن، «مورگان»، «چیس» و «سیتی بانک» اتحادی بین المللی تشکیل دادند که وظیفه اش اعطای وام همراه با تعهد ضمانت بود.

خاندان «مورگان» با خانواده های سلطنتی انگلیس و ایتالیا ارتباطی بسیار نزدیک داشت. خاندان های «کوهن لوب»، «واربرگ»، «لیهمن»، «لازار»، «اسرائیل موسی سیف» و «گلدمن ساچز» نیز به خانواده های سلطنتی اروپایی بسیار نزدیک بودند. «مورگان» از همان سال ۱۸۹۵ کنترل جریان واردات و صادرات طلا را به دست گرفت. نخستین موج ادغام شرکت های صنعتی نیز تحت کنترل بانکداران انجام پذیرفت (۶۹ مورد در سال ۱۸۹۷، ۱۲۰ مورد در سال ۱۸۹۹). این در حالی است که سرمایه «استاندارد اویل» راکفلر، فولاد «اندرو کارنگی» و راه آهن «ادوارد هاریمن» جملگی از سوی «جاکوب شیف»، رئیس «بانک کوهن لوب» تامین می گردیدکه در ارتباط نزدیک با «راتشیلد»های اروپا قرار داشت.
در سال ۱۹۱۴، قانون آنتی تراست به تصویب رسید و به دنبال آن، «جک مورگان» فرزند «جی پیرمونت مورگان»، از مشتریان «مورگان رمینگتون» و «وینچستر» خواست تولید سلاح های خود را افزایش دهند، و تصمیم گرفت که آمریکا باید وارد جنگ جهانی اول شود. رئیس جمهور «وودرو ویلسون» نیز تحت فشار «بنیاد کارنگی» و دیگر نهادهای اولیگارشی به ناچار تسلیم گردید. خاندان «مورگان» تامین نیمی از هزینه جنگ آمریکا را برعهده گرفت و کمیسیون های بسیاری نیز در پی دخالت دادن شرکت های «جنرال الکتریک»، «دوپون»، «فولاد آمریکا»، «کنکات» و «آسارگو» در جنگ، دریافت کرد. تمامی این شرکت ها از مشتریان «مورگان» بودند. خاندان «مورگان» هزینه جنگ «بوئرها» (جنگ انگلیس در آفریقای جنوبی) و جنگ فرانسه و پروس را نیز تامین کرده است. ریاست «کنفرانس صلح پاریس» در سال ۱۹۱۹ نیز با «مورگان» بود که تلاش های بازسازی در آلمان و دیگر کشورهای متحدین را نیز برعهده گرفت.

بحران مالی سال ۱۹۲۹ سود فراوانی به صندوق های «گلدمن ساچز»، «لیهمن» و دیگر بانک ها سرازیر ساخت. «لوئیس مک فادن (دموکرات، نیویورک)، رئیس کمیته بانکی پارلمان آمریکا، در مورد این بحران بزرگ می گوید: «این صرفا یک اتفاق نبود، بلکه کاملا برنامه ریزی شده بود، و «ویلیام اوداگلاس»، قاضی دیوان عالی عدالت، «نفوذ مورگان در امور مالی و صنعت امروز» را زیان آور توصیف و آن را به شدت محکوم می کند.

نتیجه آن که، «جک مورگان» در واکنش، آمریکا را وارد جنگ جهانی دوم می سازد. «مورگان» با خاندان های «ایواساکی» و «دان»، پولدارترین خاندان های ژاپن و مالک «میتسوبیشی» و «میتسویی»، همچنین «بنیتو موسولینی» فاشیست روابطی بسیار نزدیک داشت، در حالی که دکتر نازی «هیالمر شاشت» آلمانی، در طول جنگ جهانی دوم نقش رابط را میان بانک «مورگان» و آلمان ایفا می کرد. پس از جنگ، نمایندگان «مورگان» دکتر «شاشت» را وارد «بانک اینترنشنال ستلمنتز» بازل (سوئیس) کردند.

«راکفلر»ها
برای «هشت خاندان» که بانک های مرکزی تقریبا تمامی کشورهای غربی و کشورهای در حال توسعه را تحت کنترل دارند، «بانک اینترنشنال ستلمنتز» قدرتمندترین بانک جهان، یک بانک مرکزی جهانی به حساب می آید. نخستین فردی که ریاست این بانک را برعهد گرفت، «راکفلر گیتس مک گاراه»، یک مقام رسمی «چیس منهتن بانک» و «بانک مرکزی آمریکا»، و جد «ریچارد هلمز» رئیس اسبق «سیا» بود. «راکفلر»ها نیز مانند «مورگان»ها روابطی نزدیک با لندن برقرار ساخته بودند، اما در پس این دو نام در واقع «راتشیلد»ها قرار داشتند.
«بانک اینترنشنال ستلمنتز» به «بانک مرکزی آمریکا»، بانک انگلیس، بانک ایتالیا، بانک کانادا، بانک سوئیس، بانک هلند، بانک فدرال آلمان و بانک فرانسه تعلق دارد. «کارول کیگلی» تاریخدان در کتاب خود- «تراژدی و امید»- فاش می سازد که «بانک اینترنشنال ستلمنتز» در واقع بخشی از طرحی را تشکیل می داد که بر «ایجاد یک نظام جهانی کنترل مالی از سوی بخش خصوصی، که قادر باشد بر نظام سیاسی تک تک کشورها و اقتصاد کل جهان تسلط یابد، تاکید داشت. کنترلی به شیوه فدرال از سوی بانک های مرکزی جهان، که به اتفاق و در چارچوب توافق های پنهان عمل می کنند. دولت آمریکا که نسبت به این بانک بسیار بدبین بود، در سال ۱۹۴۵ در تلاشی بی حاصل در کنفرانس «برتون- وودز»، کوشید نظام مزبور را به هر طریق ممکن منحل سازد. اما برخلاف انتظار، قدرت «هشت خاندان» با ایجاد «صندوق بین المللی پول» و «بانک جهانی» در این کنفرانس، باز هم تشدید گردید.
صرفاً در سـپتامبر ۱۹۹۴ بود که «بانک فدرال آمریکا» به «اینترنشنال ستلمنتز»پیوست.

گفتنی است،«بانک اینترنشنال ستلمنتز» حداقل ۱۰ درصد سرمایه ذخیره دست کم ۸۰بانک مرکزی جهان، «صندوق بین المللی پول» و دیگر نهادهای چند ملیتی را دراختیار دارد. این بانک به عنوان عامل توافق های بین الملل عمل کرده، اطلاعات لازم را درباره اقتصاد جهان جمع آوری و نقش وام دهنده یا آخرین سنگر را به منظور اجتناب از فروپاشی مالی کلی جهان ایفا می کند. برخی پژوهشگران اطمینان می دهند که بانک مزبور در واقع مرکز پولشویی قاچاق مواد مخدر جهان است.
این که «بانک اینترنشنال ستلمنتز» مقر خود را در سوییس، نهانگاه ثروت اشراف جهان و نیز مقر کل لژ فراماسونری «پی ۲» ایتالیایی «آلپینا» و «نازی بین المللی» بنانهاده، به هیچ وجه اتفاقی نیست. درشمار دیگر نهادهای تحت کنترل «هشت خاندان»، می توان به «مجمع جهانی اقتصاد » (داووس)، «کنفرانس بین المللی پول» و «سازمان تجارت جهانی» اشاره کرد. باید خاطرنشان ساخت که «برتون – وودز» برای «هشت خاندان» حکم ثروتی باد آورده را داشت، چرا که «صندوق بین المللی پول» و «بانک جهانی» پس از آن به ابزاری برای این «نظم نوین جهانی» تبدیل گردیدند.

«جان دی راکفلر» به کمک ثروت نفتی خود «اکیتیل تراست» را که بانک ها و شرکت های بزرگی را درسال های دهه ۱۹۲۰ جذب خود ساخته بود، به تصرف خود درآورد، درحالی که بحران اقتصادی سال ۱۹۲۹ به وی کمک کرد تا قدرت خود را استحکام بیشتری بخشد. ادغام بانک «چیس» وی با «بانک منهتن» کوهن لوب، بانک «چیس منهتن» را پدید آورد و ارتباط خانوادگی آن ها را نیز مستحکم ساخت.

«راکفلر»ها شرکت های بیمه متعددی نیز دراختیار دارند. بانک های این خاندان کنترل ۲۵ درصد کل دارایی های ۵۰ بانک تجاری نخست آمریکا و ۳۰ درصدکل اموال ۵۰۰شرکت بیمه نخست این کشور را در دست دارند. شرکت های بیمه که اولین آنها توسط فراماسون ها تأسیس گردیده است، نقشی مهم در مبادله پول مواد مخدر درجزایر «برمودا» ایفا می کنند.
شرکت های تحت کنترل «راکفلر»ها را «اکسون موبیل»، «شورون تگزاکو»، «بی پی آموکو»، «ماراتن اویل»، «فریپورت مک موران»، «کواکر اوتز»، «آسارکو»، «یونایتد»، «دلتا»، «نورث وست»، «آی تی تی»، «اینترنشنال هاروستر»، «زیراکس»، «بوئینگ»، «وستینگهاوس»، «هیولت پاکارد»، «هانی ول»، «اینترنشنال پیپر»، «فایزر»، «موتورولا»، «مونسانتو»، «یونیون کارباید» و «جنرال موتورز»، تشکیل می دهند. «بنیاد راکفلر» از روابطی نزدیک با بنیادهای «کارنگی» و «فورد» برخوردار است.
از دیگر ماجراجویی های نوعدوستانه خانواده «راکفلر»، می توان به «بنیاد برادران راکفلر»، «مؤسسه تحقیقات پزشکی راکفلر»، «بنیاد کل بورد»، «دانشگاه راکفلر» و «دانشگاه شیکاگو» اشاره کرد که به طور منظم، موجی مداوم از اقتصادانان راستگرای افراطی و مبلغ سرمایه بین المللی، بیرون می دهد.

«آلن دالس» از عموزادگان «راکفلر» ها، فردی بود که سازمان «سیا» را بنیان نهاد، به نازی های آلمان بسیار کمک کرد، برقتل «کندی» در «کمیسیون وارن» سرپوش گذارد و با گروه های افراطی برای به وجود آوردن «قاتلان شرطی» متحد گردید. برادر وی، «جان فوستردالس»، که تا پیش از فروپاشی بورس درسال ۱۹۲۹، ریاست تراست های صوری و دروغین «گلدمن ساچز» را برعهده داشت، درسرنگونی دولت های گواتمالا و ایران یاور برادرخود بود.آنها هر دو به جامعه مخفی «اسکال اند بونز»، «شورای روابط خارجی» و «فراماسون» تعلق داشتند. ملک آن ها در «بلاجو» (ایتالیا) مکان تشکیل «باشگاه رم» و تدوین «برنامه جمعیت زدایی» بود و «پوکانتیکو هیلز»، دیگر ملک آنها، کمیسیون سه جانبه» را شکل بخشید. به طور کلی، این خاندان منبع تأمین کننده سرمایه های کلان برای جنبش طرفدار اصلاح نژاد انسان (که «هیتلر» را نیز پدید آورد)، شبیه سازی انسان و وسواس ژنتیک کنونی درمورد «دی ان ای» که در محافل عمومی آمریکا بسیار رواج دارد، به حساب می آمد.

«جان راکفلر جونیور» امروز سناتور منتخب ایالت «ویرجینیای غربی» است. برادر وی، «وینتروپ» که معاونت فرمانداری «آرکانزاس» را برعهده داشت، کماکان قدرتمندترین فرد این ایالت باقی مانده است. اما از میان تمامی برادران «راکفلر»، «دیوید راکفلر» بنیانگذار «کمیسیون سه جانبه» و رئیس «بانک چیس منهتن»، برنامه فاشیستی خاندان را درصحنه جهانی به اجرا درآورد. وی فردی بود که از شاه ایران، رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی و «پینوشه» شیلی دفاع می کرد. «دیوید راکفلر» همچنین نیازهای مالی «شورای روابط خارجی»، «کمیسیون سه جانبه» و «کمیته صلحی عملی و پایدار در آسیا» (درطول جنگ ویتنام) را برآورده می ساخت. او پیشنهاد «نیکسون» برای عهده دار شدن وزارت دارایی را نپذیرفت، چرا که به خوبی می دانست قدرتش درصدر «بانک چیس منهتن» به مراتب بیشتر است. «گری آلن» نویسنده درسال ۱۹۷۴ درکتاب خود موسوم به «پـرونده راکفلر» می نویسد: «دیوید راکفلر با ۲۷ رئیس مملکت از جمله سران چین و روسیه دیدار کرده بود.»

فراماسون های کارتل
در سال ۱۷۸۹، «الکساندر هامیلتون» به وزارت دارایی آمریکا منصوب گردید. وی یکی از متعدد «پدران بنیانگذار» کشور بود که فراماسون بودند، و ارتباطی نزدیک با خاندان «راتشیلد»، مالک «بانک انگلیس» و رهبر جنبش فراماسونری اروپا، برقرار ساخته بود. «جرج واشنگتن»، «بنجامین فرانکلین»، «جان جی»، «اتان آلن»، «ساموئل آدامز»، «پاتریک هنری»، «جان براون» و «راجرشرمن»، غالباً حقوقدان و دیپلمات و از پدران بنیانگذار آمریکا، جملگی فراماسون بوده اند. از ژنرال های انقلاب آمریکا نیز ۳۳ تن فراماسون بودند.تمامی لژهای فراماسونری آمریکا تا به امروز چه در قالب جاسوس مراکز اطلاعاتی جهان، وچه در شکل شبکه ضدانقلابی و یا خرابکار، ضامن قدرتمندی چون خاندان سلطنتی انگلیس داشته اند. فدرالیسم موجود در قانون اساسی آمریکا با فدرالیسم قانون فراماسونری «اندرسون» (۱۷۲۳) شباهت کامل دارد.

«الکساندر هامیلتون» به لطف کمک های مالی «راتشیلد»، دو بانک در «نیویورک» تأسیس کرد که یکی از آنها «بانک نیویورک» بود. «هامیلتون» نگاه تحقیرآمیز هشت خاندان به عوام را این گونه توصیف می کرد: «مردم ناآرامند و مدام تغییر می کنند. آنها به ندرت قادرند درست قضاوت کنند. بنابراین، باید که به طبقه بالای جامعه جایگاه ممتاز، متفاوت و دائمی قدرت اعطا گردد تاعدم ثبات طبقه پایین را جبران سازد.»

«هامیلتون» نخستین عضو «هشت خاندان» بود که به سمت وزارت دارایی آمریکا دست یافت. اما، پس از او «داگلاس دیلون» از خاندان «دیلون رید» (که امروز از «واربرگ»هاست) درصدر وزارت دارایی «کندی» قرار گرفت. در این حال، «دیوید کندی» و «ویلیام سایمون»، وزیران «نیکسون»، به ترتیب به «بانک کانتیننتال» ایلینویز (امروز تحت کنترل «بانک آمریکا») و «برادران سالومون» (امروز جزو «سیتی گروپ») تعلق داشتند. «مایکل بلومنتال»، وزیر دارایی «کارتر»، از «گلدمن ساچز»، آمده بود. «دونالد ریگان»، وزیر «رونالد ریگان» به «مریل لینچ» (امروز «بانک آمریکا»)، وابسته بود. «نیکلاس برادی»، وزیر «بوش پدر» به «دیلون رید» (یو بی اس واربرگ) تعلق داشت. «رابرت روبین» و «هنری پولسون»، به ترتیب وزیران دارایی «کلینتون» و «بوش پسر» از «گلدمن ساچز» آمده بودند. «تیم گایتنر»، وزیر «اوباما»، از اعضای «کیسینجر آسوشیتس» و رئیس سابق «بانک فدرال» بود.

«توماس جفرسون» پیوسته از این اندیشه دفاع می کرد که آمریکا باید بانک مرکزی دولتی خود را بنیان نهد تا اروپایی ها و اشراف نتوانند از چاپ اسکناس برای کنترل امور کشور بهره گیرند. وی بر این باور بود که نهادهای بانکی بسیار خطرناک تر از ارتش های دشمن هستند. با این وجود، اندیشه «هامیلتون» درباره تأسیس یک بانک مرکزی «خصوصی» بود که سرانجام به ثمر رسید. بدین سان، «بانک آمریکا» در سال ۱۷۹۱ به رغم مخالفت افکار عمومی شکل گرفت، در حالی که سهامداران عمده آن را «راتشیلد»ها تشکیل می دادند. تاریخ ابطال منشور این بانک نیز سال ۱۸۱۱ تعیین گردید.

بحث برسر دولتی یاخصوصی بودن «بانک آمریکا» در پی تصمیم بانکداران اروپایی برای سوق دادن آمریکا به جنگ ۱۸۱۲، به تعویق افتاد. بنابراین، منشور «بانک آمریکا» در جوی از وحشت و رکود اقتصادی همچنان پابرجا ماند، اما پیروزی «جکسون» در انتخابات ۱۸۲۸ به لغو آن انجامید. وی در سال ۱۸۳۵ هدف سوءقصدی قرار گرفت که عامل آن، «ریچارد لورنس»، سپس اعتراف کرد که با قدرت های اروپا در تماس بوده است. در سال ۱۸۳۶، بدهی ملی آمریکا برای نخستین و آخرین بار در تاریخ این کشور به صفر رسید، که این امر خشم بانکداران بین المللی را – که در آمدشان از بازپرداخت بهره بدهی کشورها تأمین می گردید- به شدت برانگیخت و همین امر سبب گردید تا «نیکلاس بیدل»، رئیس «بانک آمریکا» در سال ۱۸۴۲ کمک مالی خود به دولت را متوقف سازد. «بیدل» در واقع مأمور «بانک پاریس» متعلق به «جاکوب راتشیلد» بود. علاوه بر این، جنگ مکزیک نیز در مخالفت با «جکسون» تدارک دیده شد. چند سال بعد، جنگ داخلی نیز در حالی آغاز گردید که بانکداران لندن از شمال آمریکا و بانکداران فرانسه از جنوب آن حمایت مالی می کردند. بدین شکل، خانواده «لیهمن» موفق گردید با فروش اسلحه به جنوب و فروش پنبه به شمال، ثروتی هنگفت برهم زند.

قانون مصوب ۱۸۶۳جایگاه بانک مرکزی خصوصی آمریکا را احیا کرد، و «آبراهام لینکلن» که قصد لغو این قانون را داشت، به دست «جان ویلکس بوث» کشته شد. «بوث» با بانکداران بین المللی در ارتباطی نزدیک قرار داشت. نزدیک به یک قرن پس از قتل «لینکلن»، «جان اف کندی» که با بهشت های مالیاتی «هشت خاندان» مخالفت می ورزید و قصد افزایش مالیات شرکت های کانی و نفتی را داشت، هدف آتش آنها قرار گرفت. همسر «لی هاروی اوسوالد»، قاتل «کندی» که خود به دست «جک روبی» کشته شد (که وی نیز سپس به قتل رسید)، در سال ۱۹۹۴ به «ای جی وبرمن» نویسنده اظهار داشت: «پاسخ قتل کندی را باید در بانک فدرال جست وجو کرد. این بانک را دست کم نگیرید. درست نیست که این قتل را صرفاً به گردن انگلتون و سازمان سیا بیندازیم. آنها فقط انگشتی از یک دست واحد هستند. کسانی که پول در اختیار می گذارند بالا دست سیا قرار دارند…»

خاندان «راتشیلد»
«راتشیلد»ها از یهودی تباران آلمان و از ملیت های مختلف اند (آلمانی، فرانسوی، انگلیسی، اسرائیلی و…)، اما امروز صرفاً «راتشیلد»های انگلیس و فرانسه باقی مانده اند. سابقه بانکداری این خاندان به قرن چهاردهم بازمی گردد، اما از قرن نوزدهم به حمایت از صهیونیسم اشتهار یافته اند.

در هر دوره از تاریخ، سلاطین و دیکتاتورهایی وجود داشته اند که به هدر دادن ثروت خود و مردم خود معروف بودند. بنابراین، کشورها و دولت ها برای تأمین پول موردنیاز خود به ناچار به بانک ها مراجعه می کردند. اما، در صورت ناتوانی دولت ها در بازپرداخت بدهی خود، بانک ها به چه شیوه پول خود را باز می ستاندند؟ باید گفت که تنها راه حل البته به راه انداختن جنگ بود! اما، برای این کار باید که دو کشور از قدرتی یکسان برخوردار می بودند و میزان بدهی آن ها نیز برابر می بود تا به سهولت به جان یکدیگر انداخته می شدند. و خاندان «راتشیلد» حدود ۱۶۰سال است که با این بینش زندگی می کند.

در سال۱۷۷۳، «میرامشل راتشیلد»، بنیانگذار این خاندان که بعدها هر یک از پنج پسرش را درصدر یکی از بانک های خود در لندن، پاریس، وین، ناپل و فرانکفورت قرار داد، طی دیداری پنهان در «فرانکفورت» با ۱۲ تن از سرمایه داران بزرگ و بانفوذ (درواقع، «بزرگان صهیون») طرحی را مورد بررسی قرارداد که براساس آن کل ثروت جهان تحت کنترل آنان درمی آمد. این طرح که در نهایت «پروتکل های بزرگان صهیون» نام گرفت، بر قدرت مطلق «بانک انگلیس» برای ایجاد اساس کنترل ثروت جهان تأکید می ورزید.

«راتشیلد »ها و شرکایشان در «هشت خاندان» به تدریج کنترل «بانک انگلیس» را به دست گرفتند. تعیین ارزش روزانه طلا در لندن، تا سال ۲۰۰۴ در بانک «ان ام راتشیلد» (نیتان و میر راتشیلد و پسران) انجام می پذیرفت. این بانک همچنین کنترل تجارت تریاک چینی و بردگان آفریقا را نیز در دست داشت. مبلغ لازم برای خرید «لوئیزیانا» از «ناپلئون بناپارت» نیز از سوی همین بانک تأمین گردید، و مسبب بحران اقتصادی سال ۱۸۴۲ آمریکا نیز همین بانک بود. اغلب گفته می شود که ثروت «راتشیلد»ها به ورشکستگی کشورها وابسته است.

 

«میرامشل راتشیلد» خود می گفت: «تا زمانی که بتوانم کنترل پول یک کشور را به دست گیرم، این که بدانم چه کسی کنترل امور این کشور را در دست دارد، برایم بی اهمیت است.»
حتی جنگ نیز در برابر ثروت خانوادگی «راتشیلد»ها نحسی خود را از دست می داد. بدین سان، خاندان «راتشیلد» به کمک دارایی خود جنگ پروس، جنگ کریمه و اقدام انگلیس برای مصادره کانال سوئز از فرانسوی ها را تدارک دید و دو جنگ آمریکا علیه مکزیک و جنگ داخلی این کشور نیز حکم معدن طلا را برای این خاندان یافت. زندگینامه خاندان «راتشیلد» به اجلاسی در «لندن» اشاره دارد که طی آن «سندیکای بانکی بین المللی» تصمیم می گیرد با اجرای استراتژی «نفاق انداز تا بهتر حکومت کنی»، شمال آمریکا را علیه جنوب این کشور وارد جنگ سازد. «اوتو فون بیسمارک»، صدراعظم آلمان، در آن زمان اظهار داشت: «تصمیم به تقسیم آمریکا به فدراسیون هایی با قدرت های برابر بسیار پیش از آغاز جنگ داخلی اتخاذ گردید. بانکداران از آن بیم داشتند که آمریکا سلطه مالی آنان بر جهان را به مخاطره اندازد. و رأی راتشیلدها کارساز واقع گردید.»

پژوهشگران معتقدند که ثروت «راتشیلد»ها امروز به بیش از ۱۰۰میلیارد دلار بالغ می گردد. «واربرگ»ها، «کوهن لوب»ها، «گلدمن ساچز»ها، «شیف»ها و «راتشیلد»ها با برقراری پیوندهای خانوادگی با یکدیگر، یک خانواده بزرگ بانکی را شکل بخشیده اند. امروز، «راتشیلد»ها درصدر یک امپراتوری مالی گسترده قرار دارند که سهام بسیاری را در غالب بانک های مرکزی جهان به خود اختصاص می دهد. خانواده «جاکوب لرد راتشیلد» بنیانگذار «باشگاه جزایر» است که غول های صنایعی چون «رویال داچ شل»، «صنایع شیمیایی امپریال»، «بانک لویدز» لندن، «یونی لیور»، «بارکلی» و بسیاری دیگر را تحت کنترل و توزیع جهانی نفت، طلا، الماس و دیگر مواد اولیه حیاتی را به طور کامل در دست دارد. «باشگاه جزایر» حامی مالی «کوانتوم ان وی» جرج سوروس است که در سال های ۹۹-۱۹۸۸ سود کلانی درپی فروپاشی پول تایلند، اندونزی و روسیه به دست آورد. «باشگاه جزایر» ملکه «الیزابت دوم» انگلیس و دیگر اشراف اروپایی و اعضای خاندان های سلطنتی را نیز در شمار اعضای خود دارد. ثروتمندترین نهاد «راتشیلد»ها را «راتشیلد کانتینوئیشن هولدینگز ای جی»، یک هولدینگ بانکی مخفی، تشکیل می دهد که در سوئیس مستقر است. در اواخر سال های دهه۱۹۹۰، صدرنشینان امپراتوری را در فرانسه «بارون گی دو راتشیلد» و «بارون الی دو راتشیلد» و در انگلیس، «لرد جاکوب راتشیلد» و «سر اولین راتشیلد» تشکیل می دادند. «اولین» رئیس نشریه «اکونومیست» و از مدیران «دبیرز» و «آی بی ام» انگلیس بود، و نیز فردی بود که قدرت و نفوذش «آرنولد شوارتزنگر» را بر کرسی فرمانداری کالیفرنیا نشاند. وی همچنین پیش از دستگیری «خودروفسکی» توسط دولت روسیه، کل سهام نفتی وی در «یوکوس اویل» را صاحب گردید. در سال ۲۰۱۰، «جاکوب» در شراکتی با «روپرت مرداک» به استخراج نفت اسرائیل در چارچوب شرکت «جنی انرجی» پرداخت.

نابودی «کنترل شده» اقتصادجهان
شاخص های مالی و اقتصادی به ما نشان می دهند که خطر وخامت اوضاع اقتصادی در آینده، بسیار می رود. امروز، طبقه متوسط جامعه درحال تبدیل شدن به طبقه فقیر است، درحالی که پولداران پیوسته در جست وجوی انباشت هرچه بیشتر مال و ثروت اند. بدین سان، فاصله میان دو طبقه روزبه روز افزایش یافته، این دو را به «بی اندازه فقیر» و «فوق العاده ثروتمند» مبدل ساخته است. امروز، شاهد جهان سومی شدن کشورهای ثروتمندیم که دیگر آن گونه که تصور می رفت ثروتمند نیستند. کشورهای غربی امروز زیربار بدهی های خود خرد شده اند و قدرت بازپرداخت این بدهی ها را از دست داده اند. شاید برخی بر این باور باشند که این یک چرخه طبیعی و یا یک اتفاق اقتصادی است، اما هرچه زمان می گذرد بیشتر به یک «تروریسم اقتصادی سازماندهی شده» شباهت می یابد. آیا امروز شاهد نابودی کنترل شده اقتصاد جهانیم؟ چنانچه این اغتشاش عامدانه پدید آمده باشد چه؟ به وجود آوردن یک مسئله واکنشی را می طلبد که در جست وجوی راه حلی برمی آید، راه حلی که از پیش تعیین و در راستای منافع آنها که از بحران اقتصادی سود کلان عایدشان می گردد- به عبارت دیگر، اربابان جهان- مهیا شده است. اقتصادی برنامه ریزی شده برای یک نظم نوین جهانی که با هدف به بردگی گرفتن مردم جهان از طریق کمک به انباشت بدهی شان و کنترل چاپ پول، از نظام های مالی عبور می کند. امروز، شاهد ظهور عصری تازه از کاپیتالیسم، عصر سهامداران یا صاحبان سرمایه ایم، که حرص و طمع شان سودهای کلان (تا ۱۵درصد سرمایه) می طلبد، آن هم در کمترین زمان ممکن!

در کشورهای بزرگ صنعتی، تبدیل شدن اقتصاد با سرمایه گذاری های عظیم مالی به صنعت زدایی عامدانه و نابودی میلیون ها شغل همراه گردیده است. سیاستمداران نالایق و فاقد بینش امروز به ابزار نظام یک کاپیتالیسم بین المللی «بی در و پیکر» تبدیل شده اند که تابع هیچ قانون و مقررات محدودکننده ای نیست. فقدان راه حل سیاسی زمینه را برای انحرافات روانی متعدد (حسرت، بخل و حسد، نفرت و انزجار، کیش ریاست،…) فراهم آورده است. حال، راه حل کدام است؟

شکی نیست که ملت ها باید به این نظام جنایتکار و نابودگر که در راستای اهداف اولیگارشی «انگل» جهان عمل می کند، پایان بخشند. این اهداف کدامند؟ جست وجوی هرچه بیشتر منافع، کنترل محصولات غذایی (بنابراین، تصمیم گیری در این مورد که چه کسی باید بخورد و چه کسی نباید بخورد!) و در واقع، کنترل مردم به کمک سلاح گرسنگی، ایجاد زمینه ای مساعد برای حذف بخش اعظم جمعیت جهان، استفاده از فقر، گرسنگی و جنگ با هدف جلوگیری از توسعه کشورهای درحال توسعه و وابسته نگاهداشتن آنها، و… اکنون، وقت آن رسیده است که ملت ها قدرت را از اربابان باز پس گیرند و بدون مراجعه به کاپیتالیسم و یا روی آوردن به مبادلات پولی، خود به گردانندگان تولید، مصرف و جامعه مبدل گردند. آینده به یکپارچگی مردم، تمامی نیروهای مخالف نئوکاپیتالیسم که به استقرار توازن قدرتی نوین در بطن جامعه مصمم اند، تعلق دارد. اصلاح عمیق ساختارهای مالی و اقتصادی کشورها این یکپارچگی و تجمع عظیم را می طلبد، و همین طور هماهنگی اقدام در سطح بین المللی را. هدف نخست باید که کنترل اعتبارها از طریق ملی کردن دست کم بخشی از نظام بانکی باشد که منشأ بحران کنونی است. بانک ها امروز مأموریت اساسی خود را که جمع آوری سرمایه در راستای توسعه اقتصادی است، به سود فعالیت های کاملاً سودجویانه و زیان آور از خاطر برده اند. هدف از ملی کردن باید که بازگرداندن نظام بانکی به وظیفه اصلی و اساسی آن یعنی توسعه اقتصادی باشد. امروز، لزوم برقراری چارچوبی از قوانین و مقررات برای اقتصاد، دیگر بر همگان ثابت گردیده است. اما مشکل، کمبود اراده سیاسی و ابزار اجرای این سیاست است.

 

منبع: کیهان



اعتراف سایت کلیسای شیطان (Church Of Satan) به عدم اعتقاد واقعی به شیطان.

اعتراف سایت کلیسای شیطان (Church Of Satan) به عدم اعتقاد واقعی به شیطان. ترجمه مطلب چنین است: شیطان پرستی یک مذهب لا مذهبی همچون بودیسم است! مذهبی که در آن نیازی به توضیح هیچ کدام از کارهایمان به هیچ کس نداریم. شیطان پرستی اعتقادی به وجود خدا , فرشتگان , بهشت و جهنم , ابلیس , اهریمن , ارواح شیطانی , ارواح خوب , جن, دیو و ... ندارند.

الهم عجل الویک الفرج





به گزارش البرز، برخی منابع اسرائیلی طی روزهای گذشته دست به انتشار خبری باعنوان تولد "دجال آخرالزمان " از بدنیا آمدن کودکی عجیب الخلقه در سرزمینهای اشغالی فلسیطنیان خبر میدهند که تنها یک چشم دارد و چشم سمت چپش روی پیشانی اش قرار گرفته و فاقد گودی زیرچشم و بینی است ،دراین اخبار تلاش شده این کودک دجال فتنه گر آخرالزمان معرفی شود
.






درحالیکه چندی پیش به نقل از یکی از دانشمندان دینی کشور خبر باقی ماندن "فقط 5 نشانه ظهور" منتشر شد خبر تولد نوزادی عجیب الخلقه اسرائیل را فراگرفته است
.
به گزارش البرز برخی منابع صهیونیستی با انتشار تصاویری از این کودک عجیب الخلقه از وی بعنوان اصلی ترین علامت آخر الزمان یاد میکنند
.
م
نتشر کنندگان خبر مذکور با معرفی نوزاد مذکور بعنوان یک نوزاد یهودی وی را با دجال که در کتب دینی ادیان بزرگ اسلام ،مسیحیت و یهود ازوی بعنوان فتنه گر آخرالزمان یاد شده ،مقایسه میکنند




این منابع با طرح این سوال که آیا این نوزاد که اکنون با مرگ دست و پنجه نرم میکند همان دجال فتنه گر است؟ ادامه میدهند: دجال پس از رشد و تکامل جسمی مدعی خدایی شده و فتنه گری در جهان را آغاز خواهد کرد
.

انتشار خبرمذکور بصورت گسترده ازسرزمینهای اشغالی آغاز و تاکنون بسیاری از کشورهای جهان را دربرگرفته است

این درحالیست که درپیگیریهای به عمل آمده به سرنخ هایی برای استفاده ابزاری از این نوزاد ناقص الخلقه دست یافته ایم.

این پیگیریها حاکیست نوزاد مذکور چندی پیش در چین و ازیک پدر و مادر اهل این کشور بطور ناقص متولد شد
.

تولد این کودک منجر به بروز ترس درمیان این خانواده چینی میگرددتااینکه با پیشنهاد قابل توجهی ازسوی یک صهیونیست مواجه میشوند.
این یهودی با پیشنهاد کلانی اقدام به خرید نوزاد مذکور و انتقال وی به اسرائیل مینماید
.

کودکی که هم اکنون در برزخ مرگ و زندگی دست وپنجه نرم میکند به ابزاری برای تحقق آرمانهای صهیونیست مبدل شده است
.

باتوجه به اعلام تولد دجال درمیان قوم یهود در احادیث شیعی و انتشارگسترده خبر مذکور این امکان برای رژیم صهیونیستی فراهم میشود تا ضمن تثبیت عقاید دینی یهود صهیونیست بر یهودی بودن اراضی فلسطینیان تاکید نمایند
HuhHuhHuh
.

[تصویر:  6829_730.jpg]

[تصویر:  6830_296.jpg]




سلام
خدمت همه همسنگران عزيز


براي ديدن فيلم روي لينك زير كليك كنيد:

اسلام ومسيحيت از نگاه غرب



دو شنبه 26 تير 1386برچسب:, :: 19:18 ::  نويسنده : رضا

با سلام خدمت همسنگران گرامی

پوسترهای ضد اسرائیلی در ایستگاه های قطار نیویورک

لابی های صهیونیستی نیویورک با انتشار بیانیه ای ضمن محکوم کردن نصب چنین تصاویری، خواستار برچیده شدن فوری آن از ایستگاه های قطار شدند زیرا آن را اقدامی تحریک آمیز خواندند.

[تصویر:  24085_D2PT5I8W_pic.jpg]
به گزارش شیعه آنلاین، نصب همزمان پوسترهای ضد اسرائیلی در بیش از 50 ایستگاه قطار در ایالت نیویورک آمریکا، تعجب شهروندان آمریکایی و خشم رژیم اسرائیل و لابی های صهیونیستی در آمریکا را برانگیخت.

در این پوستر عکس، نقشه چهار دوره زمانی تشکیل شدن رژیم اشغالگر و غاصب صهیونیستی از سال 1988 تا به امروز به نمایش گذاشته شده است. در واقع مراحل اشغالگری رژیم اسرائیل نشان داده شده است.


در همین راستا یکی از صهیونیست های مقیم آمریکا با انتشار مقاله ای نسبت به نصب چنین پوسترهایی به شدت ابراز نگرانی کرد و افزود: به نظر بنده انتشار و نصب چنین تصاویری به شهروندان یهودی آمریکا که مقیم نیویورک هستیند، آسیب شدیدی خواهد زد زیرا نشان می دهد که اسرائیلی ها اشغالگر و تجاوزگرند و زمین دیگران را دزدیده اند.


از سوی دیگر لابی های صهیونیستی نیویورک با انتشار بیانیه ای ضمن محکوم کردن نصب چنین تصاویری، خواستار برچیده شدن فوری آن از ایستگاه های قطار شدند زیرا آن را اقدامی تحریک آمیز خواندند.
شیه آنلاین


دو شنبه 26 تير 1386برچسب:, :: 9:49 ::  نويسنده : رضا

(بسم الله الرحمن الرحیم)

در ابتدا باید گفت آن چیزی که در این بازی توسط سازنده های بازی ساخته و پرداخته شده بود ، وجود جنیان و شیاطین مختلف در این بازی بود ، باتوجه به روند و جریانی که در سالهای اخیر ، ما در فیلم ها ، کارتونها و بازی ها مشاهده می کنیم ورود جنیان و اجنه در زندگی انسانها است و نیز ورود سحر و جادو ، به عنوان مثال در آخرین فیلم هری پاتر که به تازگی روی پرده ها بود ،آنچه در این فیلم آشکار است و دیده می شود وجود اجنه است و کمک گیری از آنها ، دقیقاً با همان ویژگی هایی که برای این موجودات تعریف می شود ،کوتوله ،غیب می شوند ، سرعت عمل بالا دارند و از چیزهای نهان با خبرند و…، طوری که در این قسمت از فیلم هری پاتر ، هری از این اجنه برای پیدا کردن و آورد شخصی کمک می گیرد ، فکر کنم این اولین فیلمی از این دست باشد که به طور علنی جن را با ویژی های خاص خود جن ، نشان می دهند.همانطور که در بررسی های به عمل آمده در حادثه ۱۱ سپتامبر مشخص شد ، آن بود که از سال ها قبل داشتند مردم را آماده این حادثه می کردند که این آمادگی توسط وسایل ارتباطی و رسانه ای بود تا مردمی که با این حادثه مواجه می شوند ، آمادگی قبلی داشته باشند…

همانطور که اطلاع دارید در حال حاظر در تمامی این وسایل ارتباط جمعی مثل رسانه ها ، فیلم ، بازی های رایانه ای و.. ، اصلی ترین مطلبی که سعی بر القا آن بر افکار عمومی هست وجود اجنه و نحوه ارتباط برقرار کردن با آنها است ، با توجه به تجربه قبلی در این مورد ( حادثه ۱۱سپتامبر) ، جای شکی وجود ندارد که در آینده بسیار نزدیک ، ما شاهد ورود جنیان به دنیای خود باشیم ، حالا به اسم جن باشد یا یوفو ها و یا افرادی که از سرزمینهای دیگر آمده اند ، در هر صورت این جریانی است که چندین سال می شود که ذهن مردم را برای رویاریی با آن آماده می کنند ،جالب است بدانید که به تازگی بحث ورود یوفو ها به زمین بسیار داغ شده است !
همانطور که اطلاع دارید اعتقاد گروه های شیطان پرستی این است که بستر را در این دنیا برای شیاطین و اجنه فراهم کنند تا بعد از آماده سازی ، آنها را به عنوان حکمرانان بلامنازع در این دنیا معرفی کنند ، که صاحب این حکومت خیالی آنها همان لوسیفر تک چشم یا همان ابلیس ، ژوپیتر ، هروس ،زئوس و یا هر اسمی که بر او می نهند ، باشد.
یک مطلب دیگری که لازم است خدمتتان عرض کنم ،این است که در غرب ، شیطان و جن با چند اسم مختلف شناخته می شوند ، که به شیطان گفته می شود devil ، lucifer ، satan و جن با دو اسم شناخته می شود jin و demon

اما تحلیل بازی

ابتدا از عکس روی قاب سی دی بازی شروع می کنم

قاب سیدی بازی تیکن

همانطور که در تصویر این بازی مشاهده می کنید دو شخصیت این بازی به گونه ای ایستاده اند که فقط یک چشم آنها مشخص است و فرد وسطی هم چشم چپ او قرمز رنگ است که در این تصویر کاملا تاکید بر تک چشم شده است و مفهوم تک چشم در ضمیر نا خودگاه فرد ثبت می شود بدون آنکه بداند و موها نیز مثلثی شکل است ، باور فراماسون ها وشیطان پرست ها بر آن است که شیطان تک چشم است و فقط چشم چپ دارد ، یادآور نماد تک چشم بر روی هرم ناقص در یک دلاری است.

و در کاور و پوشش دیگر این بازی همین مطلب را مشاهده می کنیم ، شخصیتی از بازی به صورت تک چشم آن هم چشم چپ مشخص است ،جای شکی نمی ماند که منظور طراح از طرح روی سی دی همان القا فردی تک چشم است

تک چشم در کاور سیدی بازی تیکن

فرم موهای هر سه شبیه به مثلث است که دارند به سمتی اشاره می کنند که شاید در آینده توضیح دادم

بازی تیکن

آن چیزی که برای من در این بازی جالب بود ، وجود چندین جن در بازی بود و حتی اسم ها و شخصیت هایی را در بازی دیدم که باورش برای من بسیار سخت بود
بررسی شخصیت ها

kazuya mishima -1

شخصیت kazuyma mishima
یکی از کاراکترهای بازی فردی است به نام kazuya mishima که ویژگی این فرد بگونه ای است که به صورت تک چشم نشان داده شده است همانطور که می بینید چشم چپ اون به رنگ قرمز است ، ( اما در تعریف دجال که همان ابلیس است در روایات آمده : دجال فردی است که چشم راست ندارد و چشم چپ او آغشته به خون است ) ، این فرد پدر jin که در مورد آن توضیح خواهم داد است ، به دستکش این شخصیت دقت کنید ، ۹ گوی را می بینید که مثلثی را تشکیل داده اند ( در اصل ۱۰ گوی است اما یک گوی معلوم نیست ، ۱۰ نماد عددی خدا است ، اما چرا معلوم نیست و طراح حذف کرده ؟ …) ، در این تصویر ، مثلث ساخته شده توسط گوی ها + تک چشم چپ ،جلب توجه می کند که چشم چپ با رنگ قرمز کاملاً مشخص شده و با خطی که زیر آن که بر روی پوست این فرد است بیشتر توجه را به خود معطوف می کند ، با دیدن تصویر ناخودآگاه ، مثلث و تک چشم در ذهن شما ثبت می شود!

۲- jin

یکی از شخصیت های دیگر این بازی شخصیتی بود به نام jin که این کلمه همان جن را در ذهن تداعی می کند و منظور استفاده از این کلمه دقیقاً همان جن بوده هرچند گفته شود نام ژاپنی است اما با توجه به شخصیتی که دارد جای شکی نمی ماند که منظور همان جن بوده
۱- نامش جن است ۲- بعد از این که این شخصیت ، شیطان ( ابلیس ) بر او اثر می گذارد ، تبدیل می شود به Devil jin که همان جن شیطانی است
به هاله ی بالای سر او دقت کنید که نوعی این جن شیطانی را مقدس و فرشته جلوه می دهد.
کاراکتر جین jiin
تنها این دلایل نیست که ثابت می کند منظور از استفاده از این واژه (jin ) ، در اصل همان جن است
دوستان اگر به بازوی چپ jin نگاه کنند خالکوبیی را مشاهده می کنند اما این خالکوبی چه معنایی دارد
خالکوپی بازوی جین
این خالکوبی در بین شیطان پرست ها معنای خاصی دارد که به آن گفته می شود : S stand یاهمان اس ایستاده
اس ایستاده شیطان پرست ها
این نماد در بین شیطان پرستان نمادی است که در اصل معرف شیطان می باشد و S ابتدای کلمه satan که معنای شیطان را می دهد می باشد ، زمانی که jin به Devil jin تبدیل می شود یک خالکوبی دیگری بر روی شکم او ظاهر می شود که نماد بز بافومت که همان ابلیس است نقش می بندد و همچنین بر روی پیشانی او نیز علامت بز بافومت نقش می بندد ، اما در مکاشفات یوحنا که در مورد دجال ( ابلیس ) است نوشته :
…از این گذشته، بزرگ و کوچک، فقیر و غنی، برده و آزاد را وادار کرد تا علامت مخصوصی را بر روی دست راست یا پیشانی خود بگذارند و هیچ کس نمی‌توانست شغلی به دست آورد یا چیزی بخرد مگر اینکه علامت مخصوص این جانور، یعنی اسم یا عدد او را بر خود داشته باشد…
جین و علامت
دقیقاً jin این علامت را بر روی دست خود دارد و بعد از آنکه به جن شیطانی تبدیل می شود آن نشانه را بر روی پیشانیش می توان مشاهده کرد .
اما نکته دیگر ، به دستکش های jin دقت کنید ، ۱۰ گوی را مشاهده می کنید که مثلثی ساخته است ، فکر کنم نیاز به توضیح نباشد ، عدد ۱۰ نماد عددی خدا است و بالاتر بر بازو این شخصیت نماد شیطان است ،چون می ترسم دوستان دوباره خرده بگیرند تحلیل نمی کنم برای همین سر بسته می گویم ، عدد ۱۰ خدا ( دین) در دست شیطان که از آن برای منافع خود استفاده می کند ، در هرم قدرت ماسون ها یکی از ابزار تسلط بر دنیا ، دین معرفی شده است

گوی های دستکش جین

اما در تصاویر دیگری که دستکش او فرق دارد نکته جالبی نهفته است و آن هم آرمی است که در اصل همان عدد ۶۶۶ که عدد شیطان ، ابلیس و دجال است ، این عدد در لوگوهای برخی از شرکت ها نیز دیده می شود .

عدد 666 عدد شیطان

بازی تیکن

Devil jin -3

عکس جین دویل

دویل جین بازی تیکن

Devil jin شخصیت دیگر در بازی هست که همانطور که از اسمش مشخص است همان جن شیطانی است که در بالا در موردش توضیح دادم ، که یک تک چشم در وسط پیشانی او دیده می شود با هاله نوری که بر سر او قرار دارد ، سعی در القا نوعی فرشته و مقدس بودن این شخصیت دارد ، شیطان پرستان ابلیس را فرشته ای می دانند که از درگاه خدا رانده شده .
در تعریف دجال آمده است که (( او فقط چشم چپ دارد و این چشم نیز در وسط پیشانی آن قرار دارد و شبیه به عناب است ))؛ در وسط شکل بز بافومت در پیشانی این شخصیت دقیقاً آن چشم عناب گونه را مشاهده می کنید

بافومت دجال چشم عناب گونه جین

jin kazama -4

اما نکته دیگر در مورد jin ، در این بازی jin سه کاراکتر در بازی دارد (jin kazama + jin + Devil jin ) که هر سه یک نفر هستن.
jin kazama که فرزند kazuya mishima که اول توضیح دادم است این کارکتر سوم jinاست
همان طور که اطلاع دارید یک قسمت از بازی ، به صورت مبارزه مرحله ای است که بعد از شکست چندین شخصیت به نبرد نهایی می رسید ، قبل از این که با آخرین شخصیت بجنگید باید با جانشین او مبارزه کنید که همیشه این شخصیت در بازی یک فرد ثابت است و آن هم فردی است به نام jin kazama ( کازامای جن ) که بعد از شکست آن شما به نبرد نهایی راه پیدا خواهید کرد ، اما این نبرد نهایی ، حرف های بسیاری دارد.
کازامای جن

Marduk -5

اما شخصیت دیگری در بازی که واقعاً بحث بر انگیز و برای بنده عجیب بود شخصیتی به نام مردوک Marduk بود
مردوک بازی تیکن
مردوک خدای شهر بابل بود ، شاید شما بگوید باتوجه به شخصیتی که دارد این یک اسم اتفاقی هست اما من از شما می خواهم به دو دست این شخصیت دقت کنید ، آن وقت متوجه خاص بودن این شخصیت می شوید، روی هر دو بازوی این شخصیت نماد گاو که نماد مولوخ است کاملا مشخص می باشد و این را قابل توجه دوستان بگویم که نماد جنیان را در این بازی فقط ما بر روی بدن افرادی که اسامی اجنه ها را دارند می بینیم .
اما کمی در مورد مردوک و مولوخ توضیح بدهم ، مردوک بزرگترین خدای شهر بابل بود که او را می پرستیدند و برخی می گویند خدای دیگر آنها بعل بوده ، اما اگر کمی در تاریخ تحقیق کنید می بینید که این دو نفر در اصل یک شخصیت بوده اند ، هرچند گفته می شود که بعل پدر مردوک بوده ، اما در اصل نام دیگر بعل (خدای کنعانیان ) در شهر بابل مردوک بوده است ، اما به نکته بسیار مهمی اشاره کنم و آن هم این است که تمامی این نام های فقط به یک شخص بر می گردد و آن ابلیس است و در هر شهری که مردم او را می پرستیدند یک نام داشته ، مانند ، کریشنا در هند ، هروس و رآ در مصر ، لوسیفر در بین ماسون ها و…
اما بعل خدای شیطانی گروه زیادی از کنعانیان بود ، عده ای از مردم کنعان که بعد ها به فنیقی ها موسم شدند از کنعانیان جدا شده و از آن شهر نقل مکان کردند ،خدای فنیقی ها مولوخ بود که خدای ترسناکی بین آن مردم بود که همیشه برای او فرزندان کوچک خود را قربانی می کردند تا مبادا مورد خشم مولوخ واقع شوند ، مولوخ خدایی بود با سر گاو که در اصل جن و شیطان بود و مردم آن شهر به او اعتقاد داشتند که همانطور که گفته شد ، نماد بت تراش او گاو بود .

مولوخ خدایی با سر گاو مانند

اما مولوخ چه ارتباطی با مردوک که همان بعل است، دارد ؟ ( جواب این سوال را فقط دوستانی بخوانند که دوست دارند این ارتباط را بدانند با تشکر ، چون یک مقداری از بحث اصلی دور می شویم ، چون احتمال دادم برای برخی دوستان سوال مطرح شود این بحث را آوردم )
به اعتقاد فینیقی ها مولوخ از خدای کنعانیان که همان بعل بود بوجود آمده بود ، پس با توضیحاتی که داده شد مشخص شد که مولوخ از مردوک (بعل) بوجود آمده اما کمی بیشتر در تاریخ کنکاش کنیم می بینیم که بعل در اصل خدای شیطانی تمامی آن مناطق بود که هر منطقه اسمی بر او گذاشته بودند ، مولوخ اسم دیگر بعل در بین فنیقی ها بود ، کاوش های باستان شناسان این گفته را تایید می کند ، تصویری که در پایین مشاهده می کنید ، تندیس باستانی تصویر خدای بعل در منطقه بابل است که توسط باستان شناسان در همین شهر کشف شده است و به ۷۳۲ -۳۳۲ قبل از میلاد مسیح (علیه السلام) بر می گردد

خدای بعل
در حال حاضر نماد مولوخ به جغد تغییر پیدا کرده
این شخصیت در بازی غول پیکر، بسیار قوی و وحشتناک می باشد ، اگر قرار باشد در بازی در برابر این شخصیت بازی کنید و حریفتان باشد این ترس را احساس می کنید

بازی تیکن
اما توضیحات بیشتر در مورد مولوخ ، این جن فردی است که متاسفانه همیشه در مراسم قربانی کردن انسانها و کودکان معصوم ، این قربانی ها برای آن جن ملعون صورت می گرفته و البته در حال حاضر نیز صورت می گیرد
این داستان است که جان میلتون را بر آن داشت تا در “بهشت گمشده” اش چنین بسراید:
ابتدا مولوخ،
پادشاه وحشتناک، آغشته به خون
و قربانیان انسان و اشک‌های والدین
گرچه صدای طبل‌ها و موسیقی آنقدر بلند،
که جیغ و گریه کودکانشان شنیده نمی‌شد،
آنها که در درون آتش می‌رفتند،
به سوی آن بت ملعون

azazel -6
اما مهمترین شخصیت این بازی که اکثر دموهای بازی حول او می چرخد ؛
دیدن این شخصیت آن هم در این بازی برای من بسیار باور نکردنی بود ، خصوصا با آن نمادهای بسیار بسیار خاص خود ، این فرد کسی نیست جز azazel یا همان عزازیل ، اما عزازیل چه کسی است ؟
عزازیل نام ابلیس ملعون است قبل از این که از درگاه خدا رانده شود و به معنی عزیز و گرامی است .
اما بعد از آن که از فرمان خدا سرپیچی کرد نام او به ابلیس تغییر یافت و ابلیس به معنی نومید از رحمت حق است ، در آسمانها نام دیگر او حارث است.
ابلیس حارث عزازیل

اما ویژگی این شخصیت : سر این موجود کریه المنظر همان بز بافومت هست با همان دو شاخ ، که نماد این بز نیز بر سینه او حک شده است و همان وسیله های زینتی که در مصر باستان بر روی سر و گردان فراعنه و از جمله خدای آنها هروس مشاهده می کردید ، می توانید بر گردن عزازیل ببینید که با این وسیله این موجود را با مصر پیوند می دهد ، خصوصاً این که مکان نبردی که در بازی در آخر مرحله با او انجام می دهید در مصر باستان است و گویا در داخل هرم گیزا است

بازی تیکن

عزازیل تیکن

اما چند نکته بسیار بسیار مهم در رابطه با این نبرد ، این شخصیت طوری ساخته و پرداخته شده است که شکست او بسیار بسیار کار دشواری است ، اما طراحان این بازی چرا او را اینگونه طراحی کرده اند ؟
با این کار در ذهن افرادی که با او می جنگند ، عزازیل فردی بسیار قدرتمند و شکست ناپذیر جلوه می کند و برای همیشه در ذهن فردی که این بازی را کرده ثبت و ضبط می شود ، در حقیقت سازندگان پلید این بازی در نهایت پلیدی سعی در تاثیر گذاشتن این مفهوم در ضمیر ناخودآگاه فرد هستند و سعی دارند که فردی که این بازی را می کند در ضمیر ناخودآگاهش ملکه شود که عزازیل فردی قوی و شکست ناپذیر است و یادتان باشد که نبرد نهایی همیشه با عزازیل است.
و نکته بسیار بسیار مهم دیگر آمادگی ذهن بازیکنان این بازی برای نبرد نهایی که همان آرماگدون یا هرمجدون است می باشد ، در بازی تیکن نبرد نهایی با عزازیل است.
در نبرد نهایی که در فلسطین رخ می دهد طبق روایات ، دجال تک چشم نابود می شود و در روایات دیگر سر ابلیس از تنش جدا خواهد شد ، اما ماسون ها و شیطان پرستهای سعی دارند این جنگ را طوری دیگر بازسازی کنند ، پروتستان های انجیلی معتقدند که هیچ صلح واقعی در جهان و در منطقه خاورمیانه پدید نخواهد آمد مگر با ظهور عیسای موعود ، او خواهد آمد و در اورشلیم بر تخت داوود نشسته و با دشمنان اسرائیل می جنگد !!!!

بازی تیکن

اسرائیل بازی تیکن

هیچ شیطان پرستی پیدا نمی شود که آرزوی دیدن این جنگ را داشته باشد ، چون آنها در روایات اسلامی و انجیل کمتر تحریف شده که در دستانشان است دیده اند که پایان کار شیطان و شیطان پرستان همان جنگ آرماگدون است و از مدتی ها قبل این بحث را پیش کشیده اند که اگر نتوانستند پروژه شیطانی خود را پیش ببرند و تمام دنیا را مملو از عقاید شیطانی کنند و یاد خدا را برای همیشه از بین ببرند و در این راه شکست بخورند ، خود را برای آن جنگ که وعده داده شده است آماده کنند ، این که می بینید این گروه ها از آن نبرد به نیکی یاد می کنند به این معنی نیست که آنها مشتاق رسیدن این جنگ هستند ، آنها این جنگ را اوج ناتوانی خود می بینند و تمام سعی خود را بر این دارند که این جنگ اتفاق نیفتد ، شما کافی است که روایات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه اطهار ( علیهم السلام) را در این رابطه مطالعه کنید ، متوجه خواهید شد این نبرد پایان راه شیطان و شیطان پرستان است.
الان فکر کنم متوجه شدید که چرا نبرد نهایی در بازی تیکن ۶ با عزازیل صورت می گیرد و چرا او را انقدر قوی ساخته اند.

Raven

raven در تیکن

یکی از خاص ترین شخصیت ها در این بازی همین شخصیت می باشد به گونه ای که بعد از عزازیل (ابلیس) ، شخصیتی مهم با ویژگی های خاص خود است که در ادامه به آن ویژگی ها می پردازیم . raven در این بازی نماد یک شیطان و همچنین یک فرد شیطان پرست است .
اما بررسی ویژگی های آن ، این شخصیت در اصل از یکی از کاراکترهای فیلم هالیوودی به نام blade ساخته شده است . فیلم blade جزء آن دسته از فیلم های هالیوودی است که در مورد منجی شیطانی تبلیغ می کنند ، blade در اصل یک شیطانی است از نوع خونخوارها که به عالم انسان ها وارد می شود تا انسان ها را از دست هم نوعانش نجات دهد ، شیاطینی که وارد دنیای انسان ها شده اند و به انسان ها آسیب وارد می کنند . در همین ابتدا این شخصیت با یک شیطان پیوند می خورد .
تیکن

نکته مهم دیگر در مورد این شخصیت علامت X (ایکس) بر روی صورتش می باشد ، علامت X در بین شیطان پرستان ، نماد پرستش و تبعیت از شیطان است ، این نماد از نمادهایی است که از مصر باستان گرفته شده است.
بازی تیکن و نمادهای ماسونی جنبش 313

در تصویر شماره ۱ تصویر توت آنخ آمون یکی از فراعنه مصر را در کنار اوسیریس یکی از خدایان شیطانی مصر باستان مشاهده می کنید ، به علامت X بر روی لباس اوسیریس خدای جن واره مصر باستان دقت کنید . این نقاشی باستانی ، بر روی دیوار محل دفن توت آنخ آمون در مصر باستان می باشد که ارتباط او را با اوسیریس خدای شیطانی و الهه مرگ مصر باستان نشان می دهد . تصویر ۲ مجسمه وتابوت توت آنخ آمون که دستان خود را به صورت X قرار داده است که نماد بندگی و پرستش شیطان است .

نمادهای ماسونی و تیکن
در دموی آخر بازی raven ، این علامت ایکس را به نوعی نشان می دهد که منظور از آن چه بوده است . همانطور که در تصویر مشاهده می کنید در پشت raven مجسمه isis وجود داره که دستان خود را به شکل ایکس در آورده است ، و به مخاطب ارتباط ایکس روی صورت raven را با آن علامت ایکس مصر باستان نشان می دهد . شما این نماد ایکس را در پوستر فیلم blade نیز مشاهده می کنید که دستان خود را به صورت ایکس درآورده است ( این خود به معنای تجسم شیطان و آماده کردن جهان و جهانیان برای بردگی و بندگی اوست .)
بازی تیکن و نمادهای ماسونی
در دموی آخر بازی ، raven بر روی بدن عزازیل قرار می گیرد و از درون سینه عزازیل ! گویی را بیرون می آورد این گوی پشت تصویر بز بافومت که بر روی سینه عزازیل حک شده می باشد! همانطور در نقد پیش گفته شد ، عزازیل اسم سابق ابلیس بود قبل از آنکه به خاطر سجده نکردن انسان از درگاه خدا رانده شود . این گوی شبیه به یک گوهر است ، به این معنی که raven توانسته گوهر وجود عزازیل (شیطان) را دریافت کند ، ویژگی این گوهر آن است که هرکس به آن دست پیدا کند دارای عمر جاودان و قدرت ماورایی و جادویی می شود ، به همین خاطر است که شخصیت های بازی برای رسیدن به آن با یکدیگر مبارزه می کنند . در حقیقت این قسمت از دمو حرف ها زیادی در خود دارد که دارد صریحاً در مورد افرادی خاص ، مطالبی را یادآوری می کند ، این افراد همان شیطان پرستانی هستند که ابلیس یا همان عزازیل سابق را می پرستند و در ازای این پرستش و تبعیت به قدرتی می رسند . این قدرت در این بازی همان گوهر جادویی عزازیل (ابلیس) است که همه برای بدست آوردن آن همدیگر را می کشند .

بازی تیکن و نمادهای ماسونری
در این بازی پیام های پنهانی وجود دارد که در فردی که این بازی را انجام می دهد اثر جدی می گذارد که در نقد قبلی به یک مورد آن اشاره شد که عزازیل را بسیار قدرتمند ساخته اند تا افرادی که این بازی را می کنند ، ابلیس (عزازیل) در نظرشان بسیار بزرگ قدرتمند و وحشتناک به نظر آید که شکست او کار هرکسی نیست . اما یکی دیگر از پیام های پنهانی ، آن است که هرکس می خواهد به قدرت های جادویی و عمر طولانی برسد باید خود را به عزازیل برساند و گوهر وجودیش را بدست آرد ، این گونه است که ذهن نوجوانان و جوانانی که این بازی را انجام می دهند را برای کشاندن آنها به شیطان پرستی آماده می کنند ، تا این مخاطبین کم سن و سال به دنبال کسب قدرت های جادویی در زندگی خود باشند که ناخواسته پای این افراد به مجالس شیطان پرستی باز می شود و می شود آنچه نباید شود . چون شیطان پرستان در ازای پرستش شیطان ، به قدرت های شیطانی دست پیدا می کنند ؛ هرچند که در دوزخ تا ابد خواهند سوخت و در زندگی دنیایی تجارتی بدون سودی می کنند . Raven جزء معدود کاراکتر هایی است که به این گوهر و گوی جادویی دست پیدا می کند که همین مورد خود حرف هایی ناگفتنی دارد .
اما نکته بسیار مهم دیگر در مورد این شخصیت ، نامش “raven” می باشد . raven در اصل معنی کلاغ سیاه می دهد که از انتخاب این نام برای این شخصیت منظور خاصی داشته اند . در باور بسیاری از مردم غرب ، کلاغ سیاه نماد مرگ ، عذاب و بدبختی است . در خالکوبی دست چپ این فرد (Raven ) که به زبان ژاپنی کانجی (Kanji) است ، کلمه ای نوشته شده است که معنی آن “مرگ “می باشد ، که ارتباط نام این شخصیت را با کلاغ سیاه که نماد مرگ است مشخص می کند .

بازی تیکن و نمادهای ماسونی

اما بگذارید دقیق تر به این نام بپردازیم که چرا این نام برای این شخصیت انتخاب شده است ، واژه raven (کلاغ سیاه) در بین شیطان پرستان معنای بسیار خاص و معروفی دارد ، در باور شیطان پرستان ، کلاغ سیاه نماد چشمان شیطان است و معنی آن را می دهد که شیطان دارد به شما نگاه می کند ، اگر خاطرتان باشد چند سال قبل سریالی در ماه رمضان پخش می شد به نام “اغماء” که در مورد حضور فیزیکی یک شیطان به نام الیاس در زندگی یک دکتری به نام پژوهان بود ، در آن سریال هر بار که می خواست نشان دهد که آن شیطان دارد آن دکتر را می بیند ، یک کلاغ سیاه را بالای درختی نشان می داد و سپس دوربین از مکان آن کلاغ سیاه تصویر دکتر را نشان می داد که در آن سریال نیز منظور ازکلاغ سیاه همان چشمان شیطان بود به معنی آنکه شیطان دارد نگاه می کند . با عینک خاصی که این شخصیت دارد و چشمانش که پنهان است ارتباط آن با معنی نامش که همان کلاغ سیاه است مشخص می باشد.
بازی تیکن و نمادهای ماسونی

اما اگر بخواهیم تاریخ این نمادگرایی را بدانیم که از کجا وارد شده ، در اسطوره های نورس به موردی جالب می رسیم ، اودین یکی از خدایان اساطیر نورس است که به خدایِ خدایان معروف است ! ( به احتمال زیاد جزء خدایان جن واره بوده ) این خدای باستانی هر موقعی که می خواست اطلاعاتی از جاهای مختلف کسب کند هر روز صبح دو کلاغ سیاه را به اطراف می فرستاد و این دو کلاغ نقش چشمان او را بازی می کردند ، اودین در اصل خدای raven بود و نکته جالب اینجاست که این خدا هم مانند هروس تک چشم بوده و فقط چشم چپ دارد .
نمادهای ماسونی و تیکن
در افسانه اقوام انگلیسی قدیم گفته می شود، هنگامی که مسیح پیامبر به صلیب کشیده شد، همه پرنده های عالم گریستند تا مسیح به آرامش برسد، تنها پرنده ای که گریه نکرد raven (کلاغ سیاه) بود و به همین خاطر برای همیشه مورد لعنت قرار گرفت همچنین در افسانه های اقوام اسکاتلندی نیز عقیده مشابه ای وجود دارد، به کلاغ های سیاه دشنام می دادند چون اعتقاد داشتند که کلاغ سیاه ، قطره ای از خون شیطان را زیر زبانش نگه داشته است. پس بی جهت این نام را برای این شخصیت انتخاب نکرده اند .

اما نکته بسیار مهم دیگر در مورد نام این شخصیت raven وجود دارد که او را با یک شیطان پیوند می دهد . همانطور که می دانید هند کشوری است که متاسفانه تعدادی قابل توجه ای از مردم آن یا بت پرستند یا حیوان پرستند و یا شیطان پرستند هر چند که برخی از آنها نمی دانند آنچه می پرستند در اصل شیطان است و برخی مثل مرتاض ها می دانند که شیطان را می پرستند ، درچندین قرن پیش در هند ، خدایی را می پرستیدند که از خدایان جن واره و شیطانی بود که به او ناگا می گفتند ، جالب اینجا بود که در همان دوره خدایی نیز در بین النهرین که هزاران کیلومتر با هم فاصله دارد مردم آن نواحی خدایی می پرستیدند که اسمش ناگال بود که دراصل هر دو این خدایان یکی بودند و علت این تفاوت که در نوع بیانش بود به این خاطر بود که با توجه به آنکه زبان دو منطقه آنها متفاوت بود به همین خاطر این نام کمی تغییر پیدا کرده بود و در اصل هر دو یک شیطان بودند که مورد پرستش قرار می گرفتند . در مورد این شخصیت raven ، اگر ما یکی از حروف صدا دارش را تغییر دهیم به نام یکی از همین شیاطینی که در هند پرستیده می شدند می رسیم که نامش ravan می باشد . در باور مردم هند ravan نام شیطان بزرگ است و او را خدای شیاطین می دانند و طبق یک باور قدیمی هر ساله در مراسمی مجسمه او را به آتش می کشند . نکته جالب اینجاست که با وجود اعتقاد به اینکه این شخصیت یک شیطان است در هند و کشورهای مجاور ، گروهی از مردم او را می پرستند و برایش نماز و دعا می خوانند و حتی عبادتگاهی هم برای این کارها دارد !

بازی تیکن و نمادهای ماسونی
برخی معتقدند او محافظ شیوا می باشد ، شیوا یکی دیگر از شیاطین است که او نیز در هند پرستیده می شود . همانطور که مشاهده می کنید این شخصیت ۹ سر دارد ( البته تعداد ۱۰ سر صحیح تر است ) و رنگش نیز مانند بقیه خدایان جن واره هند که پرستیده می شوند به رنگ آبی است ، یکی از رازهای مهم فراماسون ها و شیطان پرستان جن آبی است ، چون معتقدند جن ها به رنگ آبی دیده می شوند . به همین خاطر خدایان هند را با رنگ آبی و بر روی صفحه شطرنجی مشاهده می کنیم . اما اگر بخواهیم ریشه ای تر به این خدای شیطانی بپردازیم تا آن را در جاهای دیگر مثل مصر شناسایی کنیم که کدام شخصیت است باید به ریشه آن برسیم که حتماً در ادمه حدس خواهید زد کدام خدای جن واره و شیطانی مصر باستان می باشد . برای کلمه ravan دو ریشه گفته شده است ، ravan از ریشه ‘RU’ به دست آمده است ، همچنین ریشه دیگری که برای این کلمه بیان نموده اند ‘Ra’ به معنای خورشید است ( این تعریف ویکی پدیا از دو ریشه ravan است و دخل و تصرفی صورت نگرفته است
The name Ravana obtains from the root ‘Ra’ signifies the sun ). این شخصیت در غیر از هند هم پرستیده می شود و در کشورهای اطراف نیز نامی شناخته شده است که در بیشتر این کشورها با همان نام ravan شناخته می شود البته با کمی تغییر مختصر ، به طور مثال در زبان بنگالی Rabon و در زبان اندونزی Rahwono می باشد و Ravana معادل املای ravan می باشد . اما در بین این کشورها ، دو کشور می باشد که نام این شیطان به نام جالبی خوانده می شود . ravan در زبان خمر که زبان مردم کامبوج است Rabana یا Rab گفته می شود که دقیقاً واژه ” رب و ربنا ” در زبان عربی می باشد که معنی ” پروردگار و خدا ” را می دهد. جالب تراز آن در زبان Yuan که زبان شمالی تایلندی می باشد که به ravan گفته می شود Rahbanasun یا شبیه به همان ربنا و خورشید که معنای همان خدای خورشید می دهد و قطعاً متوجه شده اید که این خدای شیطانی به “RA ” خدای خورشید در مصر باستان بسیار شباهت دارد . همچنین گفته می شود که گوساله پرستی در هند از برکات وجود همین خدای شیطانی است زیرا او فرمان داده است که کسی حق ندارد گاوی را ذبح کند .

بازی تیکن و نمادهای ماسونی
انتخاب این اسم برای این شخصیت در بازی واقعاً جای تامل دارد و نکته دیگری نیز وجود دارد که باز هم این شخصیت را به شیطان پیوند می زند . اگر خاطرتان باشد در نقد پیش خالکوبی ای که بر روی دست جین کازاما بود را توضیح دادیم ، خالکوبی که S stand گفته می شد و معرف شیطان بود . در یکی از پوسترهایی که شرکت سازنده بازی از raven قرار داده است ، علامت S stand را بالای سر raven قرار داده ، که همان معرف شیطان بودنش است و جالب آنجاست که در کنار همان S stand که بالای سر raven می باشد عکس devil jin (جن شیطانی) قرار دارد که این به خاطر تاکید بر معرف بودن شیطان است .
بازی تیکن و نمادهای ماسونی

بر روی لباسش هم نماد بز بافومت کاملاً مشخص است ، روش تشکیل این نماد را در دموی مربوط به raven نشان داده است ، زمانی که raven دارد به سمت عزازیل می رود انگشتان دو دست خود را به صورت کرناتو ( دست شاخدار یا دست شیطان ) می کند و به هم متصل می کند که از این طریق نماد بز بافومت با دستان تشکیل می شود که این نماد بر روی لباسش وجود دارد.

HWOARANG

بازی تیکن و نمادهای ماسونی
یکی دیگر از شخصیت ها بحث برانگیز در این بازی hwoarang می باشد ، این شخصیت دارای ویژگی های خاصی است ، یکی از ویژگی های آن ، این است که در بازی تیکن ۴ و ۵ محبوب ترین شخصیت بود و بیشتر بازیکن ها این کاراکتر را انتخاب می کردند البته این انتخاب به خاطر قدرت بالایش و همچنین ویژگی های ظاهریش بود . حال ببینید در بازی تیکن ۶ چگونه از این محبوبیت قبلی اش استفاده کرده اند ، اگر به گردنبند این فرد دقت کنید ستاره ۶ پر صهیونیست ها را مشاهده می کنید که بر گردن محبوب ترین بازیکن قرار دارد با این کار کسی که این بازی را می کند ناخواسته آن ستاره ۶ پر منحوس را هم دوست خواهد داشت .
بازی تیکن و نمادهای ماسونی

نکته دیگر در مورد این شخصیت وجود دارد آن هم تصویر پشت لباسش است ، حتماً متوجه شده اید که عکس چه چیزی هست ، در پایین تصویر نوشته شده demon head کلمه دیمون ( demon ) در اصل همان کلمه جن در عربی است که در زبان لاتین بکار می رود ، و معنی آن کلمه می شود “سر جن” در تعاریف که از جن وجود دارد البته در منابع غیر موثق ( منظور کتبی که در مورد جن نوشته شده است و در بازار موجود است ) گفته می شود که چشم جنیان برعکس انسان ها است ، چشم انسان ها در راستای افق است اما چشم اجنه در راستای عمود است ، در این تصویر می بینیم که سر این جن در اصل سر یک بز است که یاد آور بز بافومت ( عزازیل – ابلیس) است ، آن جن به صورت تک چشم است و آن چشم هم در پیشانیش قرار دارد که آدم را یاد دجال می اندازد که یک چشم دارد و آن چشم هم در پیشانیش قرار دارد . در اطراف سرش هم چیزی شبیه به آتش قرار دارد که یاد آور رابطه جن و آتش است . و اینجاست که رابطه ستاره ۶ پر مشخص می شود ، ستاره ۶ پر یکی از اصلی ترین وسایلی است که شیطانپرستان برای ارتباط برقرار کردن با اجنه وشیاطین از آن استفاده می کنند . شاید می خواهد بگوید قدرت بالای این بازیکن به خاطر ارتباطش با اجنه است .

azazel

بازی تیکن ونمادهای ماسونی
در مورد عزازیل ( ابلیس) چند نکته ماند که خدمتتان عرض می کنیم ؛ در دموی hwoarang نشان می دهد که استاد او با عزازیل درگیر می شود و با یک ضربه عزازیل از بین می رود ، نکته جالب آنجاست ، زمانی که عزازیل محو می شود پشت سر او مجسمه هروس ظاهر می شود ، احتمالاً می خواهند بگویند عزازیل همان هروس است .

بازی تیکن ونمادهای ماسونی
این تصویر زمانی اتفاق می افتد که فرد از عزازیل شکست می خورد ، به نمای پشت سر بازیکن دقت کنید باز هم نکته ای در خود دارد ، دو مجسمه هروس دقیقاً شبیه به دو ستون بواز و جاشین هستند و مشعل های آتشی که به رنگ آبی هستند و نکته مهم آن دروازه ای است که به صورت نورانی و درخشان است که می خواهد بگوید عزازیل از درون آن بیرون آمده است . چشمه هروس و نمادهای مصر باستان نیز بر روی زمین وجود دارند .
نکته دیگر در مورد عزازیل ، این است که گویا یکی از محل های مبارزه با عزازیل ، توسط شرکت سازنده از بازی حذف شده است ، حال چرا ؟ دقیقاً معلوم نیست که چه در خودش داشته که آنها را مجبور کرده است که حذفش کنند !

بازی تیکن ونمادهای ماسونی
در دموی ابتدایی بازی زمانی که یکی از شخصیت ها می خواهد درب هرم گیزا را باز کند ما دو مجسمه ست set را می بینیم و بر روی در چیزی شبیه به گوی های که در درخت زندگی کابالایست ها قرار دارد ، نشان داده می شود و وقتی در باز می شود عزازیل را در غل و زنجیر می بینیم که احتملاً منظور ، نافرمانی عزازیل (ابلیس) و سقوطش به دنیا است .

لباسهایی که ش&

یک شنبه 25 تير 1386برچسب:, :: 18:37 ::  نويسنده : رضا

 

بسم الله علی کل حال
سلام
تقریبا اکثر مطالبی که در مورد فراماسونری و آخرالزمان در سایتها و وبلاگها موجوده، توسط فرد یا افرادی خوش ذوق به صورت نرم افزار در اومده و تنها با حجم 12 مگابایت به صورت رایگان در دسترس قرار گرفته.


برخی مطالب این نرم افزار:  1– وقایع جهان امروز را به چه صورت می توان توجیه کرد؟
2 – چرا امروزه مسجدالاقصی کانون توجه ادیان الهی است؟
3 – تلاش های اخیر برای تخریب مسجدالاقصی به چه دلیلی صورت گرفته است؟
4 – با وجود کشورهای پیشرفته ی اقتصادی درجهان (همانند چین و روسیه)، چرا ایران به عنوان دشمن اصلی کشورهای غربی مطرح می شود؟
5 – چرا کشورهایی همچون آمریکا و اسرائیل که داعیه های مذهبی دارند، بیشترین جنایات را در حق بشر مرتکب می گردند، اما کشور کمونیستی مانند چین، کمتر از کشورهای مزبور دست به سرکوب می زند؟
6 – چرا امروزه غرب، مسلمانان را بزرگترین تهدید می شمارد؟
7 – هدف غرب و بخصوص آمریکا، از حضور در خاورمیانه چیست؟
8 – چرا با وجود کشورهای نفت خیزی چون عراق و عربستان، اسرائیل در فلسطین اشغالی لانه گزیده است؟
9 – چرا عراق اشغال شده است؟
10 – چرا بهاییان مقبره ی بهاء الله در اسرائیل را مقدس ترین مکان می دانند؟
11 – چرا مبارزه با اسرائیل وظیفه ی تمامی مسلمین جهان است؟
12 – آرماگدون چیست و چرا امروزه مورد توجه قرار گرفته است؟
13 – چرا جرج بوش مأموریت خود را در جنگ علیه تروریسم ؟! مأموریتی الهی می داند؟
14 – چرا آمریکا از اسرائیل حمایت کامل می کند؟
15 – آیا آمریکا بازیچه ی اسرائیل است یا اسرائیل بازیچه ی آمریکا؟
16 – علت دشمنی غرب و اسرائیل با ایران و حزب الله چیست؟
17 – چرا اخیراً ساعت آخرالزمان 2 دقیقه به جلو کشیده شده و فقط 5 دقیقه به پایان مانده است؟
18 – آیا میدانید مسجدالاقصی گنبدش سبز رنگه و طلایی نیست؟

لینک دانلود(تست شده):


ملتمس دعای خیر
یا علی


شنبه 10 تير 1386برچسب:, :: 16:2 ::  نويسنده : رضا

 

سینمای آمریکا در این سال ها خدمت بزرگی به صهیون ها کرده است چرا که به واسطه ی سینمای غربی، صهیون ها به چند هدف بزرگ خود رسیده اند ازجمله :

۱- به فساد کشاندن جوانان که یکی از اهداف آنان در پروتکل های خودشان است

۲- القای مصرف گرایی و لذت زندگی دنیوی

۳- بزرگ نشان دادن قدرت غرب خصوصا آمریکا(مرکز نظامی صهیون)

۴- در دو دهه گذشته، به فساد کشاندن کودکان

۵- و در این دهه که از سال ۲۰۰۶ بسیار جدی شده ، القای تفکر پایان دنیا و جنگ آرمگدون

 

به همین دلیل عموم فیلم هایی که شهرت و کیفیت فنی بالایی دارند؛ در راستای القای نبرد آرمگدون (جنگ میان صهیون ها و مسلمین) ساخته شده اند .

یکی از همین فیلم ها،آلیس در سرزمین عجایب( Alice in Wonderland ) محصول ۲۰۱۰ آمریکاست که در آن مفاهیم جنگ آرمگدون به شکلی زیرکانه نشان داده شده است .

 

ماجرای اصلی فیلم از ۱۳ بعد از کودکی آلیس شروع میشود

 

آلیس فردی است که دارای یک آنارشی ذهنی است . و عاملی که برای دیگران ارزش به حساب می آیند برای وی اهمیتی ندارد. این به معنای آن است که آلیس این ماجرا فردی خاص از دیگر همنوعانش است که باید از میان این همه انسان وی برای کاری بزرگ انتخاب شود.

در ادامه در مراسم ازدواج آلیس وی از روی کت همسرش یک کرم ابریشم آبی را برمیدارد جالب این جاست که این حرکت دقیقا در دقیقه ۱۱ اتفاق می افتد.

 

یک خرگوش آلیس را به شکلی زیرکانه به سمت یک درختی که در کنار ان یک گودال هست راهنمایی میکند و آلیس درون گودال می افتد . و وارد یک اتاق بسته که کف آن شطرنجی است قرار میگیرد.

 

http://noorolmahdi.persiangig.com/image/al/ALICE.zion.jpg

 

در این میان به واسطه خوردن یک نوشیدنی و پنیر سایز قد او بزرگ و کوچک میشود و بالاخره انقدر کوچک میشود که میتواند از درب کوچکی عبور کند . بعد از عبور وی از در، سرزمین عجیبی را مشاهده میکند که دروازه ورودی سرزمین مارا یاد ۲ ستون معبند سلیمان میاندازد :

 

http://noorolmahdi.persiangig.com/image/al/ALICE.zion.0005.JPG

بنابراین آغاز ورود وی به سرزمین به واسطه ی یک صفحه شطرنجی+ستون های معروف است که همین دو عامل دقیقا از ابزار ورود جنیان به بعد انسان ها است .

در هنگام گذر از دروازه در چند لحظه یک خوک سبز از کنار آلیس میگذر. این که چرا موجود کثیفی مثل خوک باید سبز باشید در به آن اشاره شد . (در آینده مطلبی کامل در همین زمینه درج خواهد شد)

 

بعد از ورود، آلیس با برخی از موجودات سرزمین که برخی از آنان آبی پوشیده اند روبه رو میشود. همان طور که در مطالب قبلی اشاره شد؛ موجودات به رنگ آبی نمایان گر یکی از راز های ماسونی است که در ادامه آن رابررسی میکنیم .

 

قرار میشود که الیس را نزد “آبسولم” ببرند . آلیس از یکی از کاراکتر ها میپرسد که وی کسیت . او هم میگوید که وی موجود بسیار باهوشیه !

 

 

آبلوسم یک کرم ابریشم آبی است که در تصویر پایین در حال کشیدن چیزی شبیه به قلیان است که شاید نماد شرق، و بیانگر اصالت شرقی باشد . حال این که چرا وی باید آبی باید را بررسی میکنیم .

هفتمین راز ماسونی از ۱۳ راز، Blue Jinn یا جن ابی نام دارد . جن پرستان و ماسون ها معتقد اند که هنگام احضار جن، وی به رنگ آبی است. و جن را احضار میکنند تا مشکلاتشان را برطرف کند دقیقا همین کاری که آبسولم برای آنان انجام میدهد.

 

بعد از مدتی آبسولم به کاراکتر خرگوش میگوید که “اوراکلوم” را باز کند. اوراکلوم در واقع یک تقویمی است که از ابتدا تا انتهای جهان در آن موجود است. و در تقویم ثبت شده که در یک روز موعود قرار است فردی به نام آلیس بیاید تا جهان را از شر ملکه قرمز (ملکه پلیدی ها ) نجات دهد. هنگامی که تقویم را باز میکنند. آبسولم به خرگوش میگوید که روز باشکوه را به آلیس نشان دهد. یعنی همان روزی که جنگ قرار است رخ دهد.

 

http://noorolmahdi.persiangig.com/image/al/ALICE.zion.0010.JPG

بعد از آن ناگهان ارتش ملکه قرمز به سمت الیس و بقیه حمله ور میشوند در این میان موجودی شبیه به خرس میخواهد به آلیس صدمه بزند که کاراکتر موش (درمورد موش در نقد نارنیا توضیحات مفصلی داده شده است) با شجاعت تمام چشم راست موجود شبیه یه خرس را در میاورد و چشم را نزد خود نگه می دارد.

 

نکته جالب این جاست که ارتش ملکه قرمز نیز مانند خود ملکه،قرمز است همان طور که ارتش ملکه سفید (ملکه خوبی ها) به رنگ سفید اند.

در این جا هم شاید باز هم پروژه انگاره بد نسبت به رنگ قرمز رقم خورده است. در دکترین فرانسیس فوکویاما رنگ قرمز، رنگ شهادت در پرنده شیعه است . و عموم شیعیان در جنگ های اخیر سربند “یا حسین ” یا ” لبیک یا حسین ” بر سر خود میبندند که به رنگ قرمز است. و در آن طرف معادله ملکه سفید یا نور قرار دارد که عموما در فیلم ها طرف خوب رنگش سفید است .

 

 

در ادامه آلیس با کاراکتر گربه ی آبی روبه رو میشود که مانند جنیان در یک لحظه ناپدید و در لحظه ای دیگر پدیدار میشود. در این جا کاملا فرض جن آبی بر این کاراکتر صدق میکند. گربه ای آرام و متین که نقش مهمی را در آینده ایفا خواهد کرد.

تحلیلی که درباره ی نشان دادن بسیار زیاد موجودات خوب آبی در فیلم ها میشود این است که آنان در حال آماده کردن تدریجی ذهن ها برای پروژه علنی کردن دین واحد شیطانی جهانی است . بدین ترتیب که قرار است موجودات دورغین فضایی (جن ها) که به رنگ آبی اند با انسان ها همکاری کنند. (همکاری مستقیم و علنی جن ها با انسان ها ) که این همان آغاز دوباره جن و جن پرستی باستان به شکل نوین، در پوسته ی جدید است .

 

 

در ادامه ماجرای جالبی اتفاق می افتد آلیس برای پیدا کردن شمشیر برّان (شمشیری که جابرووکی با آن باید کشته شود) به قصر ملکه قرمز میرود و ملکه از او نامش را می پرسد و وی میگوید آم..(آم به معنی فکر کردن است) و ملکه هم گمان میکند که نام او ام هست و وی را آم صدا میزند . اما آم (OM) که بود ؟ خدای هندی ها همان خدایی که در کابالا پرستش میشود . این عکس. جالب است بدانید که در برخی از شاخه های مدیتیشن، هنگام تمرکز، با تمام وجود باید مدام بگویند آم، آم همان طور که سوفیان در هنگام رقص معروف خود جملاتی عربی میگویند.

 

 

همان طور که اشاره شد رنگ قرمز ملکه شاید نمایان گر قسمت دوم دکترین فرانسیس فوکو یاما باشد یعنی همان بال شهادت که قرمز رنگ است اما برای بهتر نشان دادن این فرض نگاهی هم به معماری ملکه قرمز میاندازیم که تا حد زیادی شبیه به مساجد مسلمان هاست . مانند این عکس البته کاخ ملکه سفید هم ورودی های قوسی شکل دارد. که یک تفاوت دارد و آن هم بر روی برخی ورودی ها چیزی شبیه به چشم نقش بسته .

 

 

آلیس برای پیدا کردن شمشیر برّان، به محل نگه داری خرس سفید میرود (همان خرسی که میخواست وی را بکشد) و آلیس برای آرام کردن وی چشم راست او را پس میدهد.

این حرکت در حقیقت نشان از سیره ی منجی بودن و ناجی بودن است . نکته ی جالب اینجاست که آلیس چشم راست وی را پس میدهد و خرس را از تک چشم بودن (نشان دجال) رهایی میبخشد . ظاهرا ماجرای چشم چپ (نه تک چشم) ، بر خلاف تصور همه که به فراماسونری و نظام سلطه نسبت داده میشود؛ در فیلم های شاخص و کارتون ها، اغلب به موجودات سبز یا قرمز نسبت داده میشود . این روند تا آن جا که ما مشاهده کردیم بسیار متداول شده . معمولا شخصیت های یک چشم که چشم در پیشانی دارند افراد خوب ماجرا اند  افراد سبز یا قرمز طرف بد ماجرا اند (مطلب جامعی همان طور که اشاره شد در این رابطه به زودی نوشته خواهد شد) .

 

 

آلیس به هر ترتیب شمشیر  بران را میابد و و با کمک خرس سفید به سمت ملکه سفید میرود. صندلی ملکه سفید سطح شطرنجی سفید-آبی دارد. در مطالب قبلی اشاره شد که در لژ های فراماسونری معمولا کف لژ شطرنجی است . آن هم به دو رنگ سفید و سیاه یا سفید و آبی . ماسون ها چون عموم کارهاشان با جن و جنگیری برطرف میشود؛ برای احضار جن ها نیاز به چند وسیله دارند یکی از این وسیله ها، صفحه ی شطرنجی است . از پیامبر روایتی است که شیطان در میان سایه و آفتاب زندگی میکند(صفحه شطرنجی سیاه و سفید)

و جالب است که نگاه کردن به صفحه شطرنجی از نظر شرع اسلام جایز نیست. اما درمورد صفحه شطرنجی آبی، رنگ آبی اطلاق به جن هاست چرا که – همان طور که اشاره شد- در هفتمین اصول سیزده گانه ماسون ها رنگ آبی به جن ها نسبت داده شده.

و البته به کاربردن رنگ آبی در قصر ملکه سفید و موجودات آبی طرفدار ملکه نشان از تفکرات  ایلومتانی و فراماسونری پنهان در شخصیت ملکه سفید دارد .

 

 

ملکه سفید در هنگام صحبت با آلیس جملاتی را میگوید که بسیار جای تامل دارد. واقعا جالب است که این جملات اصلا ربطی به  ماجرا ندارد و تنها نشان گر تفکر پنهان داستان است :

“وقتی یک مبارز برای کشتن جابرووکی قدم پیش بگذارد؛ مردم علیه آن فرد قیام میکنند”

جابرووکی در حقیقت نماد موعود مسلمانان است بنابراین اگر کسی بخواهد که به امام زمان مسلمانان ضربه ای وارد سازد یا علیه وی اقدام کند مردم مسلمان علیه آن گروه یا فرد قیام میکنند.

جالب این جاست که در خود فیلم همه از ملکه قرمز به دلیل ظلم او گریزان اند و حمایت آن ها از روی ترس از ملکه است و در آخر فیلم هم سربازان ملکه قرمز علیه وی قیام میکنند. بنابراین این سخن اصلا ارتباطی با ماجرای فیلم ندارد و به فرد دیگری اطلاق میشود.

 

 

در سکانس های بعدی، کاراکتر گربه آبی، مدام علاقه خود را به کلاه یکی از کاراکتر های داستان ابراز میکند. گربه آبی که کاراکتر کلاه دوز (کلاه دوز ملکه سفید) را در زندان می بیند؛ به وی پیشنهاد میکند که کلاهش را به او دهد. و جالب این جاست که کلاه دوز با آن که قرار است فردا اعدام شود؛ و کلاهش بسیار کهنه و پاره است؛ اما حاضر نمیشود که کلاهش را به گربه دهد.

اما این کلاه ممکن است به چه مربوط باشد که در پلان های متعدد این فیلم از آن به عنوان کلاهی با ارزش یاد میشود ؟ این کلاه شباهتی با کلاه معروف یهودیان دارد. البته این کلاه با کلاه وینستن چرچیل (نخست وزیر بریتانیا و وی از خاندان سلطنتی بود)  هم تقارن دارد . که شاید بتوان این گونه تحلیل کرد که این کلاه در واقع کلاه بزرگان است و کسی که چنین کلاهی داشته باشد میتواند قدرتمند شود مانند کلاه دوز که نقش بزرگی را ایفا خواهد کرد.

 

http://noorolmahdi.persiangig.com/image/al/ALICE.zion.0020.JPG

 

در ادامه جنگ بر روی یک صفحه شطرنجی آغاز میشود. سربازان هر دو ملکه، که شبیه به مهره های شطرنج هستند جنگ خود را بر روی یک صفحه شطرنجی آغاز میکنند. این نما در حقیقت نشان از جنگ انسان ها دارد. نشان از این که جنگ انسان ها برای مدیر فتنه های جهان (شیطان) و افراد شاخص سرمایه دار جهان (بر فرض شورای ۱۳ تاجدار)  مانند بازی شطرنج است و خیلی راحت میتواند عده ای را به کشتن دهند. و انسان ها (مهره ها) برای آن ها بی ارزش اند. تنها و تنها هدف مورد نظرشان برای آنان مهم است .

 

http://noorolmahdi.persiangig.com/image/al/ALICE.zion.0021.JPG

 

محلی که جنگ صورت میگیرد شباهتی با تخت جمشید دارد . شاید منظور این باشد که جنگ آخرالزمان(در فیلم از آن به عنوان روز باشکوه یاد میشود) در ایران انجام خواهد شد و هدف اصلی آنان نابودی آخرین جبهه ی مقابل خودشان است .

 

http://noorolmahdi.persiangig.com/image/al/ALICE.zion.0022.JPG

 

بنابر پیش گویی هایی که در  اوراکلوم  آمده بود الیس جابرووکی را میکشد .

 

 

اوراکلوم هم در حقیقت نماد پیش گویی های اجنه برای فراماسون های جن پرست است . همان پیش گویی هایی که جن ها از دوران کهن برای آنان آورده اند و امروز نمیتوانند اخبار جدیدی برای انسان ها بیاورند چرا که بعد از تولد پیامبر(ص) درب های آسمان بر روی آنان بسته شده است .

 

 

بعد از جنگ گربه ی آبی برای ملکه سفید تاج گذاری میکند آن هم گربه ای که نماد جنیان است

 

بعد از جنگ آلیس به دنیای خود وارد میشود . نما از چشم چپ کاراکتر کلاهدوز وارد دنیای آلیس میشود.

 

http://noorolmahdi.persiangig.com/image/al/ALICE.zion.0026.JPG

 

هنگام وارد شدن آلیس به دنیای خود. او با یکی از تاجرانی که را می شناختش صحبت های جالبی انجام میدهد. آلیس به آن تاجر که همکار پدرش بوده میگوید که بهتر است که تجارتشان را تا چین گسترس بدهند .

اتفاق جالبی که در برخی از فیلم ها اخیرا در حال رخداد است؛ نشان دادن کشور چین به جهانیان است. اصلا چرا چین به یک باره قدرت جهانی شد ؟ چرا چین کمونیستی نگه داشته شده ؟ تحلیلگران اینگونه تبیین میکنند که برای ابر قدرت شدن در جهان نیازمند ۵ عامال هستید :

۱- Material – ماده با منایع

۲- Machine-  تکنولوژی

۳- Money- پول یا سرمایه

۴- Method – روش یا راهکار

و ۵ – Man – نیروی انسانی .

تنها عاملی که نظام سلطه تا به امروز نتوانسته کامل آن را به دست بیاورد نیروی انسانی بوده که با القا و آماده شدن ذهن ها در فیلم ها و رسانه ها و القای این که چین در حال گرفتن جهان است؛ در حال رسیدن به پنجمین عامل یعنی نیروی انسانی است . به همین دلیل در این فیلم  و فیلم ۲۰۱۲ از چین به عنوان یک سرزمین امن و قرار یاد میشود.

 

در آخر فیلم هم که آلیس به سمت چین رهسپار میشود پروانه آبی را مشاهده میکند که در حقیقت همان آبسولم است. آبسولم که مدت ها بود که کرم مانده بود با کشتن جابرووکی توسط آلیس پروانه میشود . یعنی شکوفا میشود و میتواند بال های خود را الان که جابرووکی کشته شده باز کند.

این هم در حقیقت نشان از تکمیل شدن پروژه شیطانی غرب برای سلطه بر جهان است که با کشته شدن نیروهای مخالف میتواند به نماد پروانه که نشان از شکوفایی است برسد .

 



                             

دانلود تصویری

پارت اصلی کامل

لینک کمکی

پارت ۱

پارت ۲

پارت ۳

پارت ۴

دانلود صوتی

پارت اصلی

پارت کمکی



درباره وبلاگ

خدا : حرمت بنده من از حرمت کعبه بالاتر است . ***************** قطعه گمشده ای از پر پرواز کم است یازده بار شمردیم و یکی باز کم است این همه آب که جاریست، نه اقیانوس است عرق شرم زمین است که سرباز کم است..... خ
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نور و آدرس soltanh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان